در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی مسابقه فضایی میان روسیه و امریکا بسیار داغ بود. هر دو کشور، سرمایهگذاری بسیاری در این حوزه انجام داده بودند و به دنبال فتح فضای ناشناخته بودند. چراکه معتقد بودند، فتح آن قدرت است.
فیلم «ارقام پنهان» محصول سال ۲۰۱۷، براساس رمان پرفروشی به همین نام، نوشته مارگو لی. شِتِرلی، داستانی واقعی درباره سه زن سیاهپوست است که در دهه ۶۰ میلادی در سازمان ملی هوافضا (ناسا)[۱] کار میکنند.
در زمانی که تبعیض نژادی و جنسیتی، بشدت حکمفرماست. ساختمانها و اماکن جداگانه برای افراد سیاهپوست وجود دارد و زنان اجازه حضور در بسیاری از پروژهها و برنامههای سازمان را ندارند.
کاترین جانسون، مری جکسون و دورثی وان، سه زن سیاهپوست هستند که در بخش محاسبات ناسا مشغول بکارند. آنها، علیرغم همه تبعیضها و مشکلاتی که وجود دارد، کار خود را به نحو احسن ارائه میدهند که همین موضوع سبب میشود تا براساس توانمندی خود، به برنامههای مختلف دعوت شوند.
کاترین جانسون، ریاضیدان نابغهایست که به گروه تخصصی فضایی در ناسا زیر نظر آل هریسون دعوت میشود. چراکه تنها کسی است که به هندسه تحلیلی مسلط است و محاسبات را در زمان کوتاه و از آن مهمتر کاملا درست انجام میدهد.
در این گروه، هدف فرستادن انسان به فضاست. کاری که روسها زودتر موفق به انجام آن میشوند(یوری گاگارین؛ ۱۹۶۱). اما علیرغم این موضوع، امریکاییها به کار خود ادامه میدهند.
در جایی هریسون به کاترین میگوید:« من کسی را میخواهم که بیش از اعداد و ارقام را ببیند، درون آنها، اطرافشان را. به سوالاتی پاسخ دهد که هنوز پرسیده نشدهاند.» کاترین دقیقا همین کار را میکند و به همین ترتیب، سرعت و دقت خود را در ماموریت، ثابت میکند.
مری جکسون، نیز محاسب است. لیسانس ریاضی و فیزیک دارد. او به پروژه مهندسی دعوت میشود. به دلیل دید مهندسی که دارد، توسط رییسش که یک یهودی لهستانی است، تشویق میشود تا مدرک مهندسی گرفته و در ناسا به عنوان مهندس حضور پیدا کند.
اما دورههای مورد نیاز او در دانشگاه سیاهپوستان ارائه نمیشود. او ناچار است تا برای گذراندن دروس مهندسی به دانشگاهی تمام سفیدپوست برود. او برای این کار به دادگاه میرود تا برای حضور در این کلاسها اجازه بگیرد. با حکم دادگاه، اجازه حضور در کلاسهای شبانه مهندسی که تمام همکلاسیهایش مردان سفیدپوست بودند، مییابد.
دورثی وان، در عمل سوپروایزر بخش محاسبات زنان سیاهپوست است. اما به دلیل رنگ پوستش، ناسا، سِمَت سوپروایزری را رسما به او نمیدهد. با آمدن کامپوترهای IBM، دیگر نیازی به بخش محاسبات و افراد محاسب نیست.
دورثی برای اینکه شغل خود و همکارانش را حفظ کند، به تنهایی زبان برنامهنویسی میآموزد و کامپیوترهایی را که مردان نتوانستند راه بیاندازند، بکار انداخته و نیروی لازم برای راهبری آنها را تربیت میکند.
این سه زن نه تنها در معرض تبعیضهای نژادی هستند بلکه، در محیطی بشدت مردسالار کار میکنند. آنها با تلاش مداوم، کارشان را بدون نقص انجام میدهند. آنها اجازه نمیدهند زن بودن یا رنگ پوستشان مانع رشد و پیشرفتشان گردد. آنها همچنین با اقتدار اجازه نمیدهند که کسی به آنها بیاحترامی کند یا وجودشان را بیارزش شمارد.
این فیلم نمایش تلاش و کارهایی مثالزدنی است. نشاندهنده نتیجه گرفتن علیرغم مشکلات دراثر پشتکار است. در این فیلم میبینیم که چگونه عملگرایی و حل مساله پاداش خود را دریافت میکند. یاد میگیریم که از حقوق خود به روشی بالغانه دفاع کنیم و بجای پایین آوردن دیگران، توانمندی و ارزش خود را بالا ببریم.
کاترین جانسون بعد از پروژه فرستادن جان گلن به فضا در دیگر ماموریتهای ناسا برای سفر به ماه کار میکند. به پاس زحماتش، ساختمانی در ناسا به نام اوست. در سن ۹۷ سالگی نیز، مدال ریاست جمهوری آزادی به او اعطا گردید.
مری جکسون، اولین زن سیاهپوست مهندس هوافضا در ناسا و کل امریکا میشود. او مدیر برنامه زنان ناسا شد و همواره برای رشد زنان از همه نژادها تلاش کرد.
دورثی وان، اولین زن سیاهپوست سوپروایزر ناسا گردید. از او به عنوان یکی از نوابغ برنامهنویسی کامپیوتر یاد میشود.
هریسون به استافورد (که دائما برای کاترین مشکل میسازد) می گوید: «میدانی کار تو چیست؟ کار تو این است که نابغه را میان نوابغ کشف کنی. چون با او همه به قله میرسیم یا اصلا نمیرسیم.» و به کاترین اشاره میکند.
خلاصه فیلم:
آخرین دیدگاهها