به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

یاغی در دشت (Rebel in the Rye)

آیا تابحال معلمی، آشنایی یا دوستی داشته‌اید که استعداد شما را متوجه شود، به شما باور داشته باشد، تشویقتان کند و شما را برای بهتر شدن به چالش بکشد؟

آیا تابحال کسی را داشته‌اید که نور درونتان را ببیند، راهنمایی‌تان کند، کارتان برایش مهم باشد و از صرف توجه و زمان برای شما دریغ نکند؟

کسی که گاهی حتا کاسه داغتر از آش می‌شود و زمانی که شما به هردلیلی از حرکت ایستاده‌اید یا شل شده‌اید، هولتان می‌دهد. چون می‌داند که درخشش شما، برای بهتر شدن خودتان و دنیا مهم است.

اگر چنین کسی را دارید، از جمله خوشبخت‌های روزگارید. چراکه گونه‌ای نادراند، چنین انسان‌هایی و خوشابحال آنان که چنین افرادی را در زندگی‌شان دارند.

ویت برنت استاد کلاس داستان کوتاهِ دانشگاه کلمبیا، از جمله این افراد بود. کسی که استاد، مربی و مشوق یکی از نویسندگان بسیار معروف و یکی از مهمترین رمان‌های قرن بیستم بوده‌است.

زمانی که جِروم دیوید سالینجر، با وجود مخالفت‌های پدر و اما حمایت مادرش برای ادامه تحصیل در نویسندگی خلاق وارد دانشگاه می‌شود، ویت برنت است که الماس وجودش را می‌بیند و او را برای تبدیل شدن به یک نویسنده‌ی درخشان، صیغل می‌دهد.

برنت به دانشجویانش می‌آموزد:

چگونه نویسنده صدای خود را در نوشته پیدا کند.

چگونه به سوال «چرا می‌خواهی نویسنده شوی؟» پاسخ دهد.

یک نویسنده واقعی، تفاوت بین نویسنده بودن و آرزوی نویسنده شدن را بفهمد.

چه کارهایی برای نویسنده شدن باید انجام دهد.

جِی.دی سالینجر نویسنده رمان ناتورِدشت است. او خالق شخصیت «هولدن کالفیلد» نوجوان یاغی رمان است. او اولین بار این شخصیت را در داستان کوتاهی خلق کرد که برای مجله «استوری» نوشته بود. سردبیر مجله برنت بود که داستان را برای انتشار رد می‌کند.

او به سالینجر یاد می‌دهد که چگونه با جواب رد شنیدن، مواجه شود و علیرغم ردشدن‌های پی‌در‌پی به کارش ادامه دهد. او معتقد است هر زمان که حاضر باشی، زندگی‌ات را وقف نوشتن کنی با آگاهی به این مساله که ممکن است هرگز چیزی از نوشتن عایدت نشود. اما همچنان به نوشتن ادامه بدهی، آنگاه نویسنده‌ی واقعی هستی.

سالینجر متعهدانه به نوشتن داستان‌های متعدد ادامه می‌دهد. تا جاییکه مجله مهم و معروف «نیویورکر» یکی از داستان‌هایش را می‌پذیرد. جایی‌که سالینجر همیشه آرزوی انتشار در آن را داشت. اما حاضر به انجام بازنویسی و تغییرات نیویورکر نمی‌شود.

اینجاست که برنت همان اولین داستانش را در مجله استوری چاپ می‌کند، چراکه سالینجر ثابت کرده که نویسنده‌ای متعهد به نوشتن است. او به سالینجر توصیه می‌کند که رمان بنویسد. شخصیت کالفیلد در داستان کوتاه نمی‌گنجد و او باید حق مطلب را درباره کالفیلد ادا کند.

جنگ جهانی دوم شروع می‌شود. برنت در مهمانی خداحافظی‌اش به او می‌گوید: «زنده بمان و بنویس.» سالینجر به نوشتن رمانش فکر نمی‌کرد تااینکه شکست عشقی سنگینی دور از وطن، محرکی می‌شود برای آغاز داستان کالفیلد در ناتورِدشت.

او با تروماهای زیادی روبرو شد، بطوریکه زمانی که از جنگ برگشت، تا مدتها توان نوشتن نداشت و از اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) رنج می‌برد. در نهایت پس از بازگشت، توانست با کمک مراقبه و به تدریج، توان نوشتنش را بازیابد.

سالینجر مجموعه‌ی داستان کوتاه می‌نویسد و آن را به برنت برای چاپ می‌سپارد. برنت برخلاف قولی که قبلن به سالینجر داده بود، کتاب او را چاپ نمی‌کند و همین موضوع باعث روگردانی سالینجر از او به عنوان یک دوست و حامی می‌شود.

پس از جنگ، نیویورکر داستان‌های قدیمی خود را بازبینی می‌کند و مجدد به سالینجر پیشنهاد چاپ داستانش درصورت بازنویسی را می‌دهد. سالینجر این بار با ترغیب مدیر برنامه‌اش، نکات آنها را می‌شنود. درنتیجه‌ی بازنویسی، داستانی بهتر از قبل بدست می‌آید.

چاپ داستان‌هایش و مقبول افتادن آنها، منجر به قراردادی بسیار عالی با نیویورکر می‌شود. سالینجر که حالا با تلاش و تعهد به آرزوی خود رسیده‌بود، ادامه راه را در اتمام و انتشار رمان کالفیلد می‌بیند.

رمان ناتورِدشت با پیگیری مدیر ادبی‌اش ابتدا در یک انتشارات کوچک منتشر می‌شود و از همان اول به خصوص درمیان نوجوانان به شهرت می‌رسد.

سالینجر حالا یک نویسنده بنام و ثروتمند است. کسی که پدرش هرگز باور نمی‌کرد که بتواند از نویسندگی به درآمد برسد و بخشی از تلاش‌های سالینجر برای اثبات این موضوع به پدرش بود.

سالینجر، پس از جنگ دچار تغییر شخصیت شده بود و تحمل شلوغی و بخصوص موانع مقابل نوشتنش را نداشت. بنابراین به طبیعت پناه برده بود. از افراد و جامعه دوری می‌کرد و بخصوص پاسخ تلاش‌های برنت برای آشتی و ازسرگیری دوستی‌شان را نمی‌داد.

برنت دست از پیگیری برنداشت و درنهایت موفق شد تا با سالینجر صحبت کند. او از وی خواست با توجه به اینکه مجله استوری اولین داستانش را چاپ کرده و او معروفترین نویسنده مجله است، برای نسخه جدید آن یک مقدمه بنویسد.

سالینجر برای ابراز محبت، نوشته را درباره بورنت و نقش او در نویسندگی‌اش می‌نویسد اما این‌بار هم بورنت به او جواب رد می‌دهد و مقاله‌اش را نمی‌پذیرد. اینجاست که سالینجر پاسخ اولین سوال برنت را می‌دهد:

«بله. من حاضرم همه عمرم را وقف نوشتن کنم و دیگر هرگز منتشر نخواهم کرد. نوشتن فقط برای نوشتن»

سالینجر تا پایان عمر در مزرعه‌اش ماند و نوشت.

کتاب ناتورِدشت از جمله مهمترین رمان‌های قرن بیستم است. تابحال بیش از ۶۵ میلیون نسخه از آن فروخته‌شده و به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است.

فیلم «یاغی دردشت» علاوه براینکه می‌تواند یک کلاس درس نویسندگی باشد، قصه شکوفایی یک نویسنده است. شکفتنی که با حمایت مادر، توجه استاد و سپس رفیق، همراهی مدیرادبی و البته عشق و تعهد خود او به نوشتن امکان‌پذیر شد. کسانی که نور وجودش را دیدند و برای درخشیدنش، برخلاف مشکلات زمانه از بذل توجه و حمایتشان دریغ نکردند.

می‌توانید خلاصه فیلم «یاغی دردشت» را در قسمت هشتم پادکست پراجکت O بشنوید.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

یک پاسخ

  1. سلام خانم فصیحی عزیز
    چه روایت خوب و روشنی از فیلم داشتین
    من فیلم خیلی خیلی کم می‌بینم در حالیکه یک نویسنده یا کسی که دوست داره خوب بنویسه باید فیلم بیشتر ببینه و به نقد و نظر دربارش هم تازه بپردازد و ازش یاد بگیره.
    ممنون🌺🥰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):