سالها دل طلب جامجم از ما میکرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
همه میدانیم که معنی این شعر چیست؟ اینکه ما چیزی درون خودمان داریم، بقدری ارزشمند که دیگر نیازی به چیز دیگری نداریم. اما چون نمیدانیم، چون نمیشناسیمش در بیرون دنبالش میگردیم.
موضوعی هم که من میخواهم راجع به آن در وبینار رایگان «گوهر درون» صحبت کنم، همین است. یکی از گوهرهای درونیمان که شاید تابحال آنطور که باید به آن توجه نکردهایم.
آن گوهر درونی، تمام تجربیات و خاطرات ما هستند. تمام داستانهای کوچک و بزرگی که با هر سنی که داریم، آنها را پشت سر گذاشتهایم. اگر تلخ بودند، سعی کردیم فراموششان کنیم. اگر شیرین بودند، یک جایی توی گاوصندوق دلمان مخفی کردهایم. شاید اگر تلخیهای روزگار و روزمرگیها اجازه بدهد، با دیدن صحنهای دلپذیر به یادش بیاوریم. بیشتر هم خاطرات طنزمان را برای همدیگر تعریف میکنیم.
همهی این تجربهها، این قصههای کوتاه و بلند میتوانند برای شما آرامش بیاورند. میتوانند باعث رشد شما و دیگران شوند. میتوانند به کسبوکارتان رونق بدهند و حتا میتوانند برایتان ثروت به همراه داشته باشند.
اما شاید این ۳ سوال برایتان پیش بیاید.
آیا داستانی برای گفتن دارم ؟
آیا میتوانم آن را تعریف کنم؟
آیا باید آن را تعریف کنم؟
پاسخ هرسه سوال شما بله است.
جمعه ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ تا ۱۶ درباره اهمیت داستانهای شخصی گفتوگو خواهیم کرد.
پیشاپیش از حسن توجه و حضور گرمتان سپاسگزارم.
فایل صوتی وبینار گوهر درون
5 پاسخ
نحوه ارائه ما خیلی مهمه که چطور داستان خودمون رو به یک ارزش و فایده تبدیل کنیم برای مخاطب و البته تکراری نشیم !
با تکراری نشدن کاملن موافقم. اما قبلش باید بدانیم که داستانهای گرانبهایی برای تبدیل به ارزش داریم.
سلام ممنون که لینک دادید تا منم بتونم شرکت کنم. جالب بود. موفق باشید
ممنون که شرکت کردید.
سری پیش نتونستم آدرس وبمو وارد کنم . اینو مجدد وارد کردم. می تونید تایید نکنید 🙂