به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

چرا فراموش می‌کنیم؟

فکر می‌کنید چرا بعضی چیزها را به یاد نمی‌آورید؟ ناهار دیروز، اسم فلان همکار، معلم قدمی یا کتابی که خوانده‌اید؟ به نظرتان علتش چیست؟ ضعف حافظه، سن‌وسال یا مقدمه آلزایمز؟

بخوانید تا زین‌پس کم‌تر فراموش کنید و بیشتر به یاد بیاورید.

تابحال ماشین‌تان را گم کرده‌اید؟

تولد خواهرزاده‌ام بود. می‌خواستم بروم فروشگاه ماتیلوس پالادیوم که تنوع اسباب‌بازی داشت. اما فرصت نکرده بودم. داشت دیر می‌شد. باید صبح می‌رفتم، چون عصرها خیلی شلوغ می‌شد. به مامانم گفتم بیاید پیش بچه‌ها بماند تا من بروم و خریدم را انجام دهم.

از قضا همان روز لوله‌ی خانه پدری ترکید و مامان هم گفت ظهر قرار است لوله‌کش بیاید و باید زود برگردد. تا آمد پریدم تو ماشین و به سرعت به سمت ولنجک تاختم. پارکینگ پالادیوم خلوت بود. اینقدر عجله داشتم که اصلن توجه نکردم که شماره پارکینگ کجاست. فقط در مسیر آسانسور چشمم افتاد به یک تابلوی سیگار نکشید یا همچین چیزی. بدوبدو رفتم و به سرعت خرید کردم و برگشتم.

اصولن وقتی مامانم کاری دارد که منتظر من است، اضطراب می‌گیرم. می‌خواستم زودتر برگردم تا او به کارهایش برسد. حالا آمده‌ام طبقه مربوطه، اما ماشین را پیدا نمی‌کنم. بسم‌الله! یعنی کجاست؟ خدای من. راست و چپ . کل طبقه را گشتم. به طبقه شک نداشتم. چون با آسانسور فقط از همان رفته بودم بالا، درصد اطمینانم بالا بود.

هرچه دیوارها را نگاه می‌کردم که آن تابلو را پیدا کنم، نبود که نبود. به مسئول پارکینگ گفتم و او هم نتوانست کمکی کند تا اینکه بل‌اخره، آن هم تصادفی پیدایش کردم. می‌گویند هرچه عجله کنی، بدتر می‌شود. البته من سابقه‌دارم. یک بار دیگر هم در کوچه ‌پس‌کوچه‌های خیابان نیلوفر ماشین را گم کردم. آن موقع هم به اسم کوچه توجه نکردم.

احتمال خیلی زیاد، شما هم چنین تجربه مشابهی داشته‌اید. حداقل می‌دانم که خانم لیسا جنوا که یک عصب‌شناس است(و هم سن‌وسال من)‌ هم دقیقن چنین تجربه‌ای داشته و این موضوع به کم‌حافظگی، دمانس یا آلزایمر ربطی ندارد. ما نمی‌توانستیم ماشینمان را پیدا کنیم چون به سادگی به محل پارکینگ دقت و توجه نکرده بودیم.

دلیل اصلی فراموشی

«اگر می‌خواهیم چیزی را به یاد بیاوریم، بیش از هر چیز باید دقت کنیم. و دقت به دو چیز نیاز دارد: ادراک (دیدن، شنیدن، بوییدن، احساس کردن) و توجه.

حافظه شما یک دوربین فیلمبرداری نیست که جریان ثابتی از هر منظره و صدایی را که در معرض آنها قرار می‌گیرید ضبط کند – شما فقط می‌توانید چیزی را که به آن توجه می‌کنید ضبط و حفظ کنید. و از آنجایی که نمی‌توانید به همه چیز توجه کنید، تنها می‌توانید برخی از جنبه‌های آنچه که اتفاق می‌افتد را به خاطر بسپارید.

به حجم وسیعی از اطلاعاتی که حواس شما در هر روز در معرض آن قرار دارند، فکر کنید. اگر امروز ۱۶ ساعت بیدار هستید، حواس شما برای ۵۷۶۰۰ ثانیه هشیار است. داده‌های زیادی است. اما شما به سادگی نمی‌توانید – و نمی‌خواهید – بیشتر آنچه را که امروز در مقابل چشم‌ها، گوش‌ها، بینی و مغزتان بوده، به خاطر بسپارید.

 

تاکید

دلیل شماره یک فراموش کردن چیزی که به تازگی شنیده‌اید، نام یک شخص، جایی که تلفن خود را گذاشته‌اید، یا اینکه آیا درب ورودی را قفل کرده‌اید یا نه، عدم توجه است. اگر به آن توجه نکنید، بعدن نمی‌توانید آنچه را که درست در مقابلتان قرار دارد، به یاد بیاورید. بنابراین اگر می‌خواهیم چیزی را به خاطر بسپاریم، فقط باید به آن توجه کنیم.

متأسفانه، خیلی ساده نیست. حتی اگر در چنین زمان آشفته‌ای از اختلالات زندگی نمی‌کردیم هم توجه کردن برای مغز ما آسان نبود. ما تمایل داریم به چیزهایی که برایمان جالب، معنادار، جدید، غافلگیرکننده، مهم، عاطفی و پیامددار هستند، توجه کنیم – و بنابراین به خاطر بیاوریم. مغز ما این جزئیات را ضبط می‌کند. اما بقیه را نادیده می‌گیریم و به یاد نمی‌آوریم.

توجه مستلزم تلاش آگاهانه است. فعالیت مغزی پیش‌فرض شما بی‌توجه است. مغز بی‌توجه شما منطقه‌بندی شده است، رویاپردازی می‌کند، روی حالت خودکار و پر از پس‌زمینه ثابت و تفکر تکراری است. در این حالت نمی‌توانید خاطره جدیدی ایجاد کنید. اگر می‌خواهید چیزی را به خاطر بسپارید، باید مغز خود را روشن کنید، بیدار شوید، آگاهانه هشیار شوید و توجه کنید.

از آنجایی که آنچه را که به آن توجه می‌کنیم به خاطر می‌سپاریم، ممکن است بخواهیم حواسمان به چیزهایی که روی آنها تمرکز می‌کنیم، باشد. افراد خوش‌بین به تجربیات مثبت توجه می‌کنند، بنابراین این رویدادها در خاطرات آنها تثبیت می‌شود. اگر هر روز به دنبال جادو هستید، اگر به لحظات شادی و شگفتی توجه کنید، می‌توانید این لحظات را ثبت کرده و آنها را در حافظه تثبیت کنید. با گذشت زمان، روایت زندگی شما مملو از خاطراتی است که باعث می‌شوند لبخند بزنید.

اگر می خواهید حافظه خود را بهبود ببخشید، سعی کنید چیزهایی را که حواستان را پرت می‌کند، به حداقل برسانید یا حذف کنید. خواب کافی، مدیتیشن و کمی کافئین (نه بیش از حد و نه ۱۲ ساعت قبل از خواب) از دیگر مبارزان قدرتمند حواس‌پرتی هستند و می‌توانند توانایی شما را برای توجه و ایجاد خاطرات طولانی مدت افزایش دهند.

بنابراین دفعه بعد که نتوانستید ماشینتان را پیدا کنید، مکث کنید. و قبل از اینکه حافظه خود را به شکست متهم کنید، قبل از اینکه وحشت کنید و نگران باشید که آلزایمر دارید، فکر کنید: آیا در درجه اول به جایی که ماشینم را پارک کردم توجه کردم؟»

منبع:

Struggling to recall something? You may not have a memory problem — just an attention problem 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):