به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

هفته ۲۷ سال ۱۴۰۳: ترس از شروع

می‌دانم که در شروع کردن کند هستم. تا حس خاص یا اراده شروع کردن کاری را در وجودم احساس نکنم، نمی‌توانم آن را شروع کنم. معمولن هم وقتی آن انرژی سرازیر می‌شود، کار را سریعتر و بهتر انجام می‌دهم. فرقی ندارد بزرگ مانند شروع یک پروژه باشد یا کوچک در حد جمع‌وجور کردن خانه.

البته بارها شده که خودم را مجبور کرده‌ام یا مجبورم کرده‌اند، اما خب سرهم‌بندی و اکراه از همین جاها می‌آید دیگر. اما هیچ وقت از شروع کاری نترسیده‌ام. تا همین چند وقت اخیر. قبلن یک بار انجامش داده‌ام و نترسیدم. نتیجه دلخواه نگرفتم. سرخورده شدم. اما حالا لازم است که دوباره انجامش بدهم. در انجام دادنش شک ندارم. درست است و البته دوستش هم دارم. اگر نتیجه بگیرم، درخشان است اما خب می‌ترسم.

شاید سن است. محتاط شده‌ام. اما من همیشه محتاط و محافظه‌کار بوده‌ام. شاید سرخوردگی قبلی است. ترس از شکست است. اما من قبلن بارها شکست خورده‌ام اما ادامه داده‌ام. شاید یک حس ناتوانی است. ترس از اینکه خودم را دست بالا گرفته‌ام و این کار از من برنمی‌آید. اما تا امتحانش نکنم، نمی‌فهمم.

دفعه قبلی بدون آموزش و سرسری اقدام کردم. اما حالا آموزش دیده‌ام. آگاهی‌ام خیلی بیشتر است. شاید هم همین آگاهی با خودش ترس آورده.

به هرحال این ترس را دیده‌ام. درونم حس می‌کنم. این را هم می‌دانم که شروع خواهم کرد. باشد که به نتیجه دلخواه برسم.   

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):