متیو مککانهی (Matthew McConaughey) هنرپیشۀ امریکایی برندۀ جایزۀ اسکار است که مثل مرحوم خسرو شکیبایی خودمان، سینهایش سوت میزند. این کتاب مموآر چکیدۀ دفتر خاطراتی است که از ۱۵سالگی مینوشته، به قول خودش یک آلبوم، یک مدرک ضبطشده، داستانی از ابتدای زندگیام تا بهاینجا.
شاید او را از نقشآفرینیاش در بسیاری کمدیهای رومانتیک معروف بشناسید مانند، طراح مراسم ازدواج (۲۰۰۱)، چگونه مردی را در ۱۰ روز از دست بدهیم (۲۰۰۳)، شکست در اجرا (۲۰۰۶)، طلای احمقها (۲۰۰۸) و ارواح دوست دخترهای سابق (۲۰۰۹). یا از فیلم باشگاه خریداران دالاس، داستان واقعی یک بیمار مبتلا به ایدز به نام ران وودروف که برای ایفای نقشش، مککانهی برنده جایزه اُسکار شد یا فیلم مشهور کریستوفر نولان، بینستارهای.
چراغسبزها عنوان کتاب خاطراتش است که در ۵۰ سالگی نوشت. شرح حالی از تولد تا اکنون. بیان وضعیت خانوادگی، ماجراجوییها و حرفۀ بازیگریاش. این کتاب فاقد هرگونه ارزش ادبی و خلاقیت است. بااینکه یکی از بهترینهای سال ۲۰۲۰ به انتخاب گاردین، آمازون و نیویورکتایمز است اما به نوعی محصول مرور زندگی شخصی نویسندهایست که چون یک سلبریتی موفق است، حالا ترجمه شده و دراختیارما قرار گرفته است. خلاقیتی هم در بیان تجربۀ زیسته دیده نمیشود. به صورتی ساده و به ترتیب زمانی جلو میرود. وارد عمق تجربیات نمیشود و صرفاً آنها را بیان میکند.
کتاب بیشتر جنبۀ توسعۀ فردی و انگیزشی دارد تا ویژگیهای مموآر. شناختی که از نویسنده پیدا میکنید، تقریباً همانی است که اگر مصاحبههایش را دیده باشید و کمی پیگیرش باشید، بهدست میآورید. در کتاب، همسفر نویسنده نمیشوید بلکه گویی به تعریف ماجراجوییهایش گوش میدهید. کشفی اتفاق نمیافتد. هرچند که نویسنده سعی دارد تحولات زندگیاش و مسیر تغییر و موفقیتش را بیان کند.
توصیههای انگیزشی زیادی در سراسر کتاب وجود دارد. بهخصوص برای کسانی که علاقه به بازیگری دارند. به مسیر حرفهایاش در بازیگری، شکستها و موفقیتهایش هرچند سطحی اشاره کرده است.
در مجموع اگر متیو مککانهی را دوست دارید، رویای بازیگر شدن در سر میپرورانید یا کلاً به زندگی آدمهای موفق علاقه دارید، پیشنهاد میکنم این کتاب را در بخش بینهایت اپلیکیشن طاقچه بخوانید.
چراغسبزها،نوشتۀ متیو مککانهی،ترجمۀ سمانه پرهیزکاری، میلکان
اما اگر به مموآر خواندن علاقه دارید، وقت خود را برای نمونههای درخشانتر بگذارید. اینجا میتوانید تعدادی از آنها را ببینید. یا به دستۀ کتابهای خاطرات در همین سایت مراجعه کنید.
گزیدههایی از کتاب:
«فکر کردن به بازنگری در زندگی و افکارم آزاردهنده بود. گمان نمیکردم از حمل این زندگی و و افکار لذت ببرم. اخیراً جرأت پیدا کردهام به نوشتههایم در این ۳۵ سال-درباره کسی که پنجاه سال بودهام- نگاهی بیندازم. و میدانید چه شد؟ بیشتر از چیزی که فکر میکردم از بودن در کنار خودم لذت بردم. چه چیزی دستگیرم شد؟ قصههایی که شاهدشان بودهام و تجربهشان کردم، درسهایی که یادگرفته و فراموش کرده بودم، شعرها، دعاها، تسکیندهندهها، جواب خیلی از سؤالهایم، یادآوری سؤالهایی که هنوز دارم، تأیید بعضی شکهای بخصوص، باور به چیزهایی که مهماند.»
«اول باید آنی که نیستیم را حذف کنیم، آن وقت خودمان را –آنجا که باید باشیم- پیدا میکنیم.»
«هرچه بابت زندگیمان، موفقیتهایمان، روابطمان و فرصتهای پیش رومان کمتر هیجانزده شویم و بیشتر مشغولشان شویم، زودتر در آنها پیشرفت میکنیم. بودنمان است که باید خوشحالمان کند.»
«موضوع برد و باخت نیست. موضوع اینه که مبارزه را میپذیری یا نه.»
« در جستجوی خودت باش.»
«موفقیت را برای خودت تعریف کن.»
آخرین دیدگاهها