به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

خاطره گرانی‌ها

ساعت حدود ۱۰ صبح است. من در خانه‌ای ساکت در آرامش و با تمرکز، مشغول نوشتن هستم. آخرین هفته مدرسه است. واقعن از این یک ماه‌ونیمِ بازبودن مدارس لذت بردم. بعد از دوسال‌ونیم خانه‌نشینی، زمین‌گیری و هرچه حس بد که در دوران کرونا تجربه کردم، دوست ندارم لذت تنهایی، آزادی و البته سکوت را با یادآوری آن دوران مزخرف خراب کنم. بنابراین فقط دلم می‌خواهد تعطیلات خوبی را بهتر از سال‌های قبل بگذرانیم.

چند روزی است که مردم حال‌وروز خوبی ندارند. البته چندسالی است، نه، چند ده سالی است. چه بگویم؟ این چندسال اخیر همه‌اش بوده، امسال دریغ از پارسال. گرانی‌ها لجام‌گسیخه و ازدست‌دررفته و کش‌تنبان پاره‌کرده شده‌اند. تا چند وقت پیش تورم ۴۰ درصدی حالمان را می‌گرفت و الان با هربار سوپر رفتن شوکی بهمان وارد می‌شود. تازه این اتفاقات روزمره است. آنچه که پیش‌بینی می‌شود از نتیجه این اتفاقات، بماند.

سال‌ها پیش همکاری داشتم که خیلی از ایرانی بودن و در ایران بودن خجل و ناراحت بود. آرزوی خارج رفتن داشت و مدام بدون ملاحظه کسانی که اندک رضایتی از زندگی در وطن داشتند، بدوبیراه می‌گفت.

سال ۸۶ یا ۸۷ بود(دقیق یادم نیست) که بنزین از ۱۰۰ تومان شده بود ۳۰۰ تومان. صبح که برای عرض صبح‌بخیر و حال‌واحوال خدمت دوستان آن بخش شرکت رسیدم، قیافه‌اش دیدنی بود. انگار دور از جان، مادرش مرده.

گفتم: «چی شده؟» با حالتی متعجب و کمی هم نگران.

گفت: «دیدی چی شد. بدبخت شدیم. بنزین گرون شده. حالا چه کار کنیم؟»

من که خنده‌ام هم گرفت بود از این حجم ناراحتی برای چیزی که اصولن در این مملکت تازگی نداشت، گفتم: «نگران نباش. هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر برای مدیریت هزینه و صرفه‌جویی این کار را کرده‌اند، کسی توجهی نمی‌کند. همه دنبال راه‌حلی برای درآمد بیشتر خواهند بود. بنابراین اتفاقی نمی‌افتد.»

واقعن هم اتفاقی نیفتاد. یعنی افتاد. صفهای طولانی بنزین برای یک باک بیشتر زدن که از همان سال تاکنون و الی‌الابد ادامه دارد. حمله به فروشگاه‌ها برای ذخیره و احتکار جنس، مبادا قحطی بشود که نشد و نمی‌شود. فقط گران و گرانتر می‌شود.

الان بنزین سهمیه‌ای ۱۵۰۰ تومان و آزاد ۳۰۰۰ تومان است. یعنی حداقل طی سالهای گذشته ۱۰ برابر شده است. حالا دلار، سکه و اجاره خانه باز بماند. همچنان هم رفتار مردم، چون گذشته است.

یک الگوی تکراری که فواصل تکرارش کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود.

نتیجه اخلاقی:

زندگی در این سرزمین ثروتمند و زیبا هرروز سختتر می‌شود. بسیاری از این اتفاقات خودساخته است. همه چیز بهم متصل و زنجیره است و هرکدام از ما در آن سهم داریم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):