گاهی که نه، بلکه خیلی وقتها با خودم فکر میکنم که چگونه برخی نویسندگان، شخصیتهایی ماندگار خلق میکنند. آنها که سالها در ذهنها باقی میمانند و اصلن شک میکنم که چنین شخصیتی زاده تخیل یک فرد است. آنها چون انسانی واقعی با زندگی گره میخورند. آگاتا کریستی (خالق پوارو)، جی.کی رولینگ (خالق هری پاتر) و بسیاری شخصیتهای معروف اما تخیلی دیگر.
شخصیت شرلوک هولمز هم از آن شخصیتهای ماندگار تاریخی است. شاید کمتر کسی او را نشناسد، حتا اگر به داستانهای معمایی/جنایی علاقه نداشته باشد. سِرآرتور کونان دویل، خالق شرلوک است. جالب است بدانید که او یک پزشک بود اما بسیار پرکار در امر نوشتن بطوریکه داستانهای شرلوک هولمز، امروز نقطه عطفی در ادبیات جنایی بهشمار میروند.
این شخصیت و داستانها بهقدری مشهورند که علاوه بر داستانهای اصلی نوشتهشده توسط سِرآرتور کونان دویل، بسیاری آثار دیگر، الهامگرفته از کار وی هستند.
از زمانی که یادم میآید، سریال شرلوک هولمز را در تلویزیون ایران میدیدم. اینقدر این داستانها با زندگیام گره خوردهاند که نمیدانم کدام کتاب بوده وکدام فیلم.
دو فیلم سینمایی هم با بازی رابرت داونی جونیور دیدم. از فیلمبرداری جالبش که متفاوت با دیگر فیلمهای اکشن بود، خوشم آمد اما، از بازی رابرت، نه زیاد. چون ادای لهجه انگلیسی را درمیآورد و خیلی طبیعی نبود. فیلم هم بیشتر اکشن بود تا معمایی و رازآلود.
اما وقتی سریال «شرلوک» با بازی بندیکت کامبربچ را دیدم، نظرم کلن نسبت به هرآنچه و آنکه شرلوک بود، عوض شد 😉 سریالی خوشساخت، فیلمنامهای قوی و بازیهای درخشان. بندیکت، شخصیتی نو و امروزی اما با همان خصوصیات شرلوک اصلی درآورده بود. البته جوانی او در این سریال هم جذابیتش را دوچندان میکرد. من بسیار لذت بردم و تابحال دوبار کامل تمام فصول را دیدهام و به نظرم بقدری آموزنده است که بازهم میتوان بدون تکراریشدن آن را دید.
بعضی از داستانها و شخصیتها به عبارت بهتر ایدهها، انگار همیشه بهار هستند. یعنی در زمانهای مختلف، کهنه نمیشوند. بعلاوه، از داستان یا شخصیت اصلی البته با حفظ اصالت آن، داستانها و شخصیتهای جدید الهام گرفته و خلق میشوند.
یکی از این شخصیتهای الهامگرفته، کاراکتر «اینولا هولمز» خواهر کوچکتر مایکرافت و شرلوک هولمز است. البته من هنوز نمیدانم آیا در داستان اصلی کونان دویل، خواهری بوده یا نه و اسم او چه بوده است. چون در سریال شرلوک اسم خواهرشان «یوروس» بود و از هوش سرشار تبدیل به یک قاتل بیاحساس شده بود، درحالیکه «اینولا» دختری شانزده ساله، البته همچنان باهوش و سرکش اما خوب و طبیعی است.
حالا چه شد که با اینولا آشنا شدم؟
الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، ۱۴ام مهرماه ۱۴۰۱ است. حدود سه هفته است که از کشتهشدن دختری بیگناه به نام مهساامینی میگذرد. بعد از رسانهای شدنِ درگذشتش و خشم مردم از هزارویک بدبختی و مشکلی که سالهاست برسر این مملکت میبارد، دوباره همچون گذشته عدهای مردم بخصوص نوجوانان و جوانان به خیابانها ریختند. دوباره زدوخورد و سرکوب و اینبار قطعی گسترده اینترنت، فیلترشدن اینستاگرام و واتساپ و ازکارانداختن فیلترشکنها برای دسترسی اتفاق افتاد. تعداد زیادی نوجوان و جوان بیگناه کشته شدند و من مبهوت مردمی هستم که بعد از این همه اتفاق غمانگیز، نتیجه نگرفتن و متحملشدن ضرر پشت ضرر، همچنان واکنشهای احساسی و بدون فکر نشان میدهند و انتظار دارند که تغییری اتفاق بیفتد.
در این روزها، بیشتر میخوانم و مینویسم و به امورات روزمره خودم و بچهها میرسم. دلودماغ تولید محتوا برای اینستا ندارم. فکر نکنم بزودی به این فضای مسموم و پراز جهل و نادانی برگردم. حتا حوصله دیدن فیلمهای داستان واقعی برای وبسایت را ندارم. اینجاست که میرسیم به اینولا.
در تبلیغهای یوتیوب، تریلر فیلم «اینولا هولمز ۲» را دیدم. فکر کردم که من قسمت اول را کامل ندیدم. پس بهتره ببینم و برای قسمت دوم آماده شوم.
خلاصهای از دو قسمت اینولا هولمز را اینجا بشنوید:
حالا از چه چیز فیلم خوشم آمد با اینکه اصلن داستان گیرا و جذابی نداشت؟ محتوای فیلم بسیار مرتبط با اتفاقات اجتماعی فعلی است و نکته جذاب آن فرزندپروری است.
اینولا شانزده ساله است. یک دختر نوجوان که با رفتن مادرش، تحت سرپرستی برادرش قرار میگیرد که میخواهد او را بهزور به مدرسه شبانهروزی دختران برای تربیت خانهداری و همسرداری بفرستد. چیزی که با روحیات و خواستههای اینولا بشدن مخالف است. او همه تلاشش را برای فرار از این کار و پیدا کردن مادرش میکند.
او به تنهایی و بدون کمک کسی راه خودش را درپیش میگیرد اما چیزی که اهمیت دارد این است که مادرش او را از کودکی برای چنین راهی آماده کرده است. اینولا از کودکی بسیار مطالعه کرده، متفکر و تحلیلگر است. علاوه بر دانش، برای مبارزه و دفاع شخصی نیز تعلیم دیده است. او جوجیتسو بلد است و همانطور که در فیلم میبینیم، در مواقع لازم میتواند از خودش دفاع کند. او هدف دارد. برای رسیدن به هدفش برنامه میریزد و با بروز چالشها و ناکامیها برنامهاش را اصلاح میکند و در نهایت به هدفش میرسد.
اینولا در این جستجو درمییابد که مادرش برای اعتراض به وضع موجود ناپدید شده و نقشههایی برای مبارزات مدنی دارد. نقشههایی که به نظر میرسد که با خشونت و آسیب همراه باشند. اما اینولا با دریافت صحیح از موقعیت، هدف اصلی که همان تغییر مطلوب مادرش و البته کشور است را از راه پارلمان و قانون رقم میزند.
در جایی از فیلم مادر اینولا به او حرف قشنگی میزند. میگوید: «خوب است که طرفدار آسیبپذیر باشی، اما نه به قیمت به خطر انداختن جانت. گاهی باید اجازه بدی که طبیعت راه خودش را بره.» و من به نوجوانان و جوانانی فکر میکنم که با دست خالی، بدون آمادگی از قبل برای هدفی که شاید خودشان هم نمیدانند چیست، مقابل یک نیروی قلدر، وحشی و مسلح قرار میگیرند و جانشان را از دست میدهند. برای آزادیای که تعریف درستی از آن ندارند. اینجاست که با خودم فکر میکنم، شاید زمانی برسد که نتوان جلوی غلیان احساسات نوجوانی و جوانی را گرفت. اما حداقل کاری که میتوان کرد این است که آنها را برای آینده آماده کرد. مانند مادر اینولا.
گاهی برای شنیدهشدن فقط باید ساکت شد.
در قسمت دوم اینولای مستقل، یک آژانس کاراگاه خصوصی تاسیس میکند و برای رقابت با برادرش شرلوک به دنبال پروندهای جذاب میگردد تا خود را ثابت کند. در اوج ناامیدی، یک مورد گمشده به او ارجاع میشود و جستجوی اینولا آغاز میشود. کار از یک مفقودی ساده به قتل و رسوایی میانجامد.
لازم است بدانید که داستان قسمت دوم برگرفته از یک رویداد واقعی است. «اعتراض دختران همخوان[۱]» درسال ۱۸۸۸ به رهبری سارا چَپمَن، اولین اقدام در صنعت توسط یک زن برای زنان بود. این کار، وضعیت شغلی آنان را برای همیشه بهتر کرد. او را از پیشروان تساوی جنسیتی و شرایط مناسب شغلی برای زنان میدانند.
در فیلم نشان داده میشود که او با جمعآوری مدارک، کمک همکاران و البته دوستانش در سطوح بالاتر توانست حق خود را از افراد طماع و بیرحم بازگیرد. هرچند که هزینه سنگینی برای رسیدن به این هدف پرداخت کرد.
برای آتشافروزی، تنها یک شعله کافیست.
فیلمها و سریالهای معرفی شده، در فیلیمو موجود است.
[۱] Match girls strike
2 پاسخ
سلام خانم فصیحی عزیز و گرامی.
چند وقتیه که من فقط پستهای وبلاگی رو میخونم و کمتر سراغ شبکههای اجتماعی میرم. (دلیلش رو هم که خودتون میدونید)
تا امروز که هفدهم آبانماهه، پُستی بهتر از این پُست شما نخوندم.
همه چیز این پُست جذاب و مفید بود. از نظرتون دربارهی سریالها و فیلمهای مربوط به شرلوک هولمز بگیرید تا رسیدن به اینولا و چالشهای امروز جامعهی ما.
امیدوارم همیشه سالم و موفق و خلاق باشید.
سلام
از اینکه وقت گذاشتید و مطالعه کردید، بسیار سپاسگزارم. نظر شما برایم بسیار دلگرمکننده بود و خوشحال شدم. با آرزوی روزهای بهتر