سال ۲۰۱۰ میلادی، ۱۳۸۹ شمسی تصمیم گرفتم که برای ارتقای شغلی، مدرک مدیریت پروژه حرفهای (PMP)[1] بگیرم. مدرکی بینالمللی از موسسه مدیریت پروژه امریکا که امتحانی تستی به زبان انگلیسی دارد. این امتحان در ایران برگزار نمیشد. نمیدانم با داشتن یک بچهی یکسال و خوردی و کلی کار خانه و البته شاغل، چطور برای آزمونی چهارساعته به زبان انگلیسی آماده شدم. یک دوره چند روزه گذراندم و بقیهاش را هم خودم لابلای کارها در شب و نیمهشب خواندم.
ایمان داشتم که این مدرک و دانش به ارتقای خودم در سطح شغلی و همچنین به شرکت با توجه به پروژههایی که داشتیم، کمک خواهد کرد. آن زمان در کل ایران، فقط صدوچند نفر این مدرک بینالمللی را داشتند. بنابراین سختیهای درسخواندن و کل مخارج عضویت سالیانه در موسسهPMI، هزینه امتحان و مخلفات دیگر(سفر انگلیس و آزمون در لندن) به هزینه شخصی را به جان خریدم. شرکت محترم فقط هزینه دوره چند روزه را تقبل کرد.
زهی خیال باطل!
نه تنها این دستاورد ارزنده با همه سختیهایش، کوچکترین اثری در ارتقای شغلی و حقوق بنده نداشت، بلکه باعث بروز حسادت و زیرآبزنیهای بعدی گردید. تا حال حاضر هم بیشتر هزینه کردهام تا درآمدزایی، اما همچنان معتقدم که این تجربه و دانش از نیازهای اصلی سازمانهای فنی و حتا غیرفنی ماست.
برای بروزرسانی و تمدید این مدرک لازم است که هر مدیرپروژه حرفهای، در مدت ۳ سال ۶۰ امتیاز جمع کند. کسب این امتیازات براساس معیارهای موسسه مدیریت پروژه، روشهای مختلفی دارد و یکی از آنها گوش کردن به وبینارهای موجود در موسسه است.
در یکی از وبینارهایی که گوش میکردم، ارائهدهنده خانمی بود بهنام «کارا بروکینز». خانم کارا، یک برنامهنویس کامپیوتر، از دو شوهر سابق خود جدا شده و دارای ۴ فرزند است. چگونه میشود که یک مادر مجرد تقریبن ورشکسته بدون هیچگونه پیشزمینه مهندسی یا مدیریت، بتواند سخنران اصلی PMEXPO 2020 موسسه مدیریت پروژه شده و داستانش را تعریف کند؟
چیزی که او را امروز به عنوان یک نویسنده و سخنران در سطح جهانی موفق کرده است، یک پروژهی منحصربفرد اما پر از چالش بود. داستانی که شاید در ابتدا به نظر برسد که مناسب موضوع مدیریت پروژه نیست. اما بعد متوجه میشویم که نهتنها مدیریت بلکه خوسازی و توسعهفردی را نیز شامل میشود.
داستان واقعی مادری که خانه خود را از صفر تا صد، به همراه ۴ فرزندش، درمدت ۹ ماه با استفاده از ویدئوهای یوتیوب ساخت. تجربهای دست اول و منحصربفرد که با نوشتن کتاب خاطراتش با عنوان «برخاستن: خانهای که یک خانواده را ساخت»[۲] مشهور گردید.
کارا یک برنامهنویس کامپیوتر بود که سالها با فرزندانش در ترس و عدم امنیت زندگی میکرد. در نقطهای از زندگی، تصمیمی گرفت که شاید بیشتر دیوانگی بود. اما نیاز اساسی خود و فرزندانش به امنیت و آرامش باعث شد که چنین حرکت به نظر نامعقولی را انجامدهد.
او و ۴ فرزندش، ۱۷، ۱۵، ۱۱ و ۲ ساله با دستهای خود خانهای دوطبقه، ۵ خوابه با زیربنایی بیش از ۳۰۰ مترمربع ساختند. به دلیل سررسید وام بانک مجبور بودند که کار را در مدت ۹ ماه به اتمام برسانند.
داستانی نه تنها از نظر مدیریت، تیمسازی و حل مساله قابل توجه، بلکه از نظر مواجهه با چالشهای زندگی، بسیار الهامبخش.
ناگفته نماند که امکانات موجود برای انجام چنین پروژهای وجود داشت. نظارت صحیح، کنترل کیفیت و مجوزهای قانونی لازم نیز برای تضمین استاندارد کیفیت و امنیت، باعث میشد که آنها علیرغم سختی، بتوانند با اطمینان از سلامت کار، ادامه دهند. چراکه آنها هیچ تجربهای در زمینه ساختمانسازی و حتا پول کافی برای کمکگرفتن از متخصص را نداشتند. سیستم به آنها اجازه میداد که خود به تنهایی بتوانند خانهای امن و با کیفیت استاندارد بسازند. کاری که من بعید میدانم در ایران بشود، انجام داد.
اما درسی که من از این داستان گرفتم، قدرت اراده و اهمیت هدف بود. اینکه با برنامه و قدم به قدم میتوان به هدفی بسیار بزرگتر از حد تصور رسید.
کارا بروکینز با نوشتن کتاب خاطراتش، این تجربه را با جهان به اشتراک گذاشت و با سخنرانیها و فعالیتهای بعدی در این زمینه باعث ایجاد انگیزه و مایه الهام برای بسیاری از جنبههای توسعه فردی علاوه بر مدیریت یک پروژه شد.
اینجاست که در باورم به وقایعنگاری و ثبت تجربیات بخصوص تجربیاتی که دارای درس برای خود و دیگران هستند، بیشتر ایمان میآورم.
خاطرهنویسی/تجربهنگاری کارا بروکینز یک نمونه عالی از خاطرهنویسی شخصی و حرفهای است که برای او، ثروت و شهرت و برای دیگران درسآموختههای ارشمندی به دنبال داشت.
پیشنهاد میکنم سخنرانی تِد خانم کارا بروکینز را در اینجا ببینید.
[۱] Project Management Professional
[۲] Rise: A house that built a family
آخرین دیدگاهها