به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

هفته ۱۱ سال ۱۴۰۳: رئیس‌جمهوری که درگذشت

هفته گذشته هفته عجیبی بود. اصلن امسال سال عجیبی است. باید بنویسم که در فروردین ماه، سایه جنگ با اسرائیل روی سرمان چرخید و دور شد. چند روزی التهاب و اضطراب. از آن مدل‌هایی که با آگاهی اندکت از اوضاع می‌دانی، احتمال زیاد اتفاق جدی نمی‌افتد، اما از طرفی هم می‌ترسی نکند کسی این وسط دیوانگی کند و . . .

اردیبهشت هم با سقوط ناگهانی هلی‌کوپتر رییس‌جمهور و هیأت همراه به پایان رسید. من اصلن نمی‌دانستم که جایی رفته است. اصولن اخبار نمی‌خوانم. فقط یک کانال تلگرام دارم که آنچه خیلی وایرال شده را بیان می‌کند. اما این از وایرال گذشته بود. بالگرد به قول اینها، سقوط کرده و مفقود شده بود. فکر کن وسیله متعلق به بالاترین مقام اجرایی کشور. ۱۶ ۱۷ ساعت طول کشید تا پیدایشان کردند. بعد هم که عزای عمومی و تعطیلی. لغو امتحانات و برنامه‌ریزی برای انتخابات زودهنگام.

به دو دلیل این واقعه را اینجا ثبت می‌کنم. روز بعد از حادثه، عده‌ای خوشحال بودند و علنن خوشحالی می‌کردند. من با وجود همه احساس ناخوشایندم نسبت به حکومتی‌ها، این کار به نظرم افراطی رسید. مثل همان حرکات افراطی جوگیرانه که در اتفاقات سال ۱۴۰۱ افتاد و هیچ یعنی هیچ فایده که نداشت، بلکه شرایط را بدتر کرد. چون این حرکات افراطی باعث تحریک طرف مقابل می‌شود و وقتی قدرت دست اوست، به راحتی می‌تواند بیشتر اذیتت کند.

اما چیزی که بیشتر از این شادی‌ها مرا ناراحت کرد، نادیده‌انگاری عده‌ای بود. در حدی که گویی اتفاقی نیفتاده است و هیچ اختلالی در امور روزمره آنها به وجود نیامده است. (همه چیز آرومه، من چقدر خوشبختم.) درک نمی‌کردم یعنی چه؟ اصلن به سابقه آن مرحومان، کارهایشان و مسئولیتشان کاری ندارم. رییس‌جمهور کشور ناگهان مرده، درباره مرگش حرفها بسیار است. اتفاقی است که کشور را دستخوش تلاطم کرده، بعد توی صاحب رسانه، اصلن انگارنه‌انگار؟ نمی‌گویم موضع بگیر، اما بابا حداقل اشارتی.

مرا می‌رساند به دلیل دومم. قرار است ۸ تیر انتخابات برگزار شود. از همان ساعات اولیه، گمانه‌زنی‌ها و سناریوها درباره نامزدها و نقش هرکدام در آینده سیاسی و اجتماعی کشور شروع شده است. بسیاری از فعالین سیاسی، اقتصادی و همه نوع فعالی، این دو ماه را بسیار حساس حتا در ۵ دهه گذشته می‌دانند. می‌گویند نتیجه این انتخابات برای ایران خیلی حیاتی و مهم است. من خیلی وارد این مسائل نمی‌شوم. خودم را هم به عنوان یک شهروند ایرانی، کاملن در این محاسبات، بی‌تاثیر می‌دانم. اما نتیجه هرچه که بشود، قطعن بر من و همان عده‌ی نادیده‌انگار تاثیر بزرگی خواهد داشت.

بنابراین اینجا می‌نویسم تا درآینده به آن برگردم. شاید خواسته‌های برحق من، نیازهای من حتا رای من ایرانی تاثیری در شرایط امروز ایران و تصمیمات مسئولین و قدرتمندان نداشته باشد، اما به عنوان یک تاثیرپذیر نباید چنین اتفاقی را نادیده بگیرم. من ۸ سال جنگ را تجربه کردم. من انواع انتخابات‌ها و تلاطم‌ها، مرگ‌ها و جریان‌های اجتماعی را تجربه کردم و نسبت به هرکدام از نگاه و جایگاه خودم بازخورد دادم و نظر دارم. این شاید کوچکترین کاری باشد که بتوانم به عنوان یک ایرانی ساکن وطن انجام بدهم. اینکه ثبت کنم با مرگ رییس‌جمهور در اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، کشورم وارد یک مرحله حساس، چه بسا تاریخی شد. مرحله‌ای که نمی‌دانم نتیجه‌اش چیست اما برایمان مهم است. از مرگ کسی هم خوشحال نخواهم شد، مگر نبودش باعث بهبود وضعیت کشورم شود.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):