این روزها خیلی به موفقیت و موفق شدن فکر میکنم نه در مفهوم کلیاش بلکه به طور اختصاصی موفق شدن در ایران. داشتم فکر میکردم که برای موفقیت در ایران آدم نمیتواند کاملن متمرکز روی یک حوزه باشد. مثلن شما بخواهید کارمند موفقی باشید یا کسبوکار موفقی داشته باشی، ناگزیری که صرفنظر از تخصص و مهارتت، درباره اقتصاد و اجتماع و اخبار اطلاع داشته باشی. حتا در حوزه فرهنگی هم به این نتیجه رسیدهام که نمیشود سر را انداخت پایین و بدون توجه به پارامترهای اقتصادی، اجتماعی و حتا سیاسی جلو رفت.
برای حفظ ارزش پولت، حالا از هر راهی که در میآوری، باید اقتصاد را بشناسی. اگر با مردم سروکار داری و مشتری و ارباب رجوع داری، باید از وضع اجتماعی و معیشتی خبر داشته باشی، وگرنه چطور میخواهی محصول تولید کنی و بعد به آنها بفروشی. حتا برای تفریح و سفر هم در این کشور محتاج اطلاع از قیمت دلار و روابط متزلزل کشورت با دیگر کشورها هستی.
حتا اگر خانهنشینی باشی که هیچ کاری به جامعه هم ندارد، بلاخره باید خرید سوپری بروی و از قیمتها خبر داشته باشی که تحت تاثیر سیاست و اقتصاد و اجتماع است.
سالهاست که تلویزیون نگاه نمیکنم. سالها هم هست که اخبار نمیخوانم. مگر خبری خیلی وایرال شده باشد یا از دیگران بشنوم. اما این روزها فکر میکنم بدون اطلاع از یک سری مسائل اصلن نمیتوان در مسیر موفقیت قرار گرفت. هر کس هم که انکار کرد و گفت دانستن اصول کلی اقتصاد و خبر از مسائل مهم کشور به هیچ دردی نمیخورد، بدانید که نادانی بیش نیست. حداقل در این کشور موفق نخواهد شد. اگر هم ظاهرن موفق است یا به زودی شکست میخورد یا فقط نقاب موفقیت زده است.
در این کشور باید بدانی. باید خیلی چیزها بلد باشی تا بتوانی تصمیم درست بگیری، تا بتوانی در بحرانهای روزمره مانور دهی و بقایت را تضمین کنی.
بیخود نیست ایرانیها نسبت به خارجیها زرنگترند.(البته نه لزومن به معنی خوبش) از بس که باید حواسمان به همه چیز باشد تا بتوانیم گلیممان را از آب بیرون بکشیم.
آخرین دیدگاهها