به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

هفته ۲۳ سال ۱۴۰۳: لذت تمام کردن

ترجمه دومین کتاب از یک مجموعه کتاب در مورد خاطره‌نویسی هم تمام شد. چه لذتی دارد این تمام کردن. چه حس سبکی به آدم دست می‌دهد. برعکسش شروع کردن برایم سخت است. یعنی انواع بهانه‌ها را می‌تراشم برای اینکه شروع نکنم یا دیرتر شروع کنم. اما وقتی که شروع کردم، حتمن تمامش می‌کنم.

شاید هم این حرف پدرم در ناخودآگاهم نهادینه شده که همیشه می‌گوید: « یا یک کار را شروع نکن یا اگر شروع کردی، تا آخرش برو.» برای همین در شروع تنبلم اما در تمام کردن تیزوفرز. از کارهای نیمه‌کاره هم بدم می‌آید. کتاب نیمه‌کاره، فیلم نصفه‌‌دیده‌. شده کلش را تورق کنم یا فست‌فوروارد تا آخر ببینم، انجامش می‌دهم. یادم نمی‌آید کاری را ناتمام رها کرده باشم. البته کاری که کامل در کنترل خودم باشد.

خلاصه از اگر بشود آن را مهارت نامید، من استاد تمام کردنم. فکر کنم خیلی‌ها از این مورد رنج می‌برند. این را هم بگویم از کسانی که کار را نصفه ول می‌کنند هم بیزارم. آنهایی که وسط کار غیبشان می‌زند، آخر دوره یا پروژه ول می‌شود. اینقدر لفتش می‌دهند که شرایط همه چیز تغییر می‌کند. این آدم‌ها، خودشان هم نصفه نیمه‌اند و دقت کنی در هیچ کاری تمامشان نیست. بهانه‌ همه‌شان هم این است که وقت ندارم و سرم شلوغ است، یک سر دارم و هزار سودا. اما این بار دقت کن ببین چقدر وقت تلف می‌کنند.

خلاصه کار را تمام کردن لذت دارد. اصلن آدم باید تمامش را بگذارد وسط، وگرنه نصفه‌نیمه‌ی هیچی خوب نیست. رفاقت نصفه، همکار نصفه، معاشرت نصفه و …

جایی خواندم: «حتا نفرت تمام، بهتر از دوست‌داشتن نصفه‌نیمه است.»

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):