آمدم مقاله آپلود کنم، نگاهی به صفحه اصلی سایتم انداختم و توجهم به قسمت دیدگاه مقالهها جلب شد. دیدم دریغ از یک دیدگاه. یک لحظه با خودم گفتم: «انگار دارم برای عمه نداشتهام، مینویسم.»
البته یک بنده خدایی بود که گاهی نظری میداد اما متاسفانه نظراتش بسیار بیربط، غیرسازنده و چند مورد اعصابخردکن بود. جالب است یک بار که یک حرف بسیار آزارنده زده بود، با دوستان نویسندهام مطرح کردم و مشخص شد، آنها هم میشناسندش و برای آنها هم چنین موردی پیش آمده است.
گاهی فکر میکنم، برای عمه نداشتهام بنویسم و بدانم هیچکسی نمیخواند و به قول دوستی محل گربه هم بهم نمیگذارند، بهتر از کامنتهای بیربط است. متاسفانه ملت ما کامنتگذاری نمیدانند. شاید هم من خیلی کمالگرا هستم. به نظر من کامنت گذاشتن آداب دارد. اول از همه اینکه در چه بستری داری نظر میدهی. جو آن چگونه است. فقط طرف میبیند یا بقیه آدمها هم هستند.
بعد باید در مورد آنچه منتشر شده، نظر بدهیم. حتا اگر درآن مورد کارشناس نیستیم. ماشاالله ما ایرانیها که در همه چیز صاحبنظریم. پس قربان شکلت راجع به چیزی که منتشر شده، نظر بده. نه در مورد قیافه صاحب صفحه یا سایت یا فک و فامیلش. خوشت آمده تشویقش کن. بدت آمده، دلیل بیاور. چرا همه وجود آن بنده خدا را میبری زیر سوال.
من خودم را میبینم که چقدر فکر میکنم، زحمت میکشم و محتوایی در رسانههایم منتشر میکنم. من اینقدر جرأت داشتهام که خودم را در معرض نقد دیگران قرار دهم. اما قرار هم نیست آن دیگران دهان و فکرشان هیچ فاصلهای نداشته باشد و راجع به هرچیزی اظهار نظر کنند. من دارم انرژی میگذارم. حالا با هر هدفی که دارم محتوا تولید میکنم، خودم را در معرض آسیبپذیری قراردادهام. اما یک عده که با اکانتهای بیعکس و آیدیهای فیک هرچه به دهانشان میآید، میگویند. کاری هم نمیشود کرد.
البته فقط نظرگذار تقصیر ندارد. نظرپذیر هم باید منطقی باشد و پذیرای نقد درست. هستند افرادی که مخصوصن محتوای تحریکآمیز میگذارند تا با شناختی که از مخاطبشان دارند، فقط نظر جلب کنند. مهم نیست فحش میخورند یا حرف حساب، فقط عدد دیدگاه مهم است. به کتفشان هم نیست که جواب ملت را بدهند.
من خودم عاشق نظردادنم. یعنی اگر مطلبی برایم قابل تامل باشد، تجربهای درمورد آن داشته باشم، دوست دارم نظر بدهم، البته در همان مورد. برای همین دوست دارم بقیه هم درمورد کارم نظر بدهند. اصلن مگر بدون محک خوردن، آدم رشد میکند.
گاهی از نوشتن در سایت به کل ناامید میشوم. چون محتوایم با سمباده هیچ کسی صیغل نمیخورد و من تا ابد هم بنویسم، وقتی ندانم کجا را باید تغییر بدهم یا درست کنم، به هیچ جا نخواهم رسید.
البته سپاسگزار دوستانی هستم که محبت دارند و تشویقهایشان مایه دلگرمی است. اما چه کنم که من یک زیادهخواه کمالگرا هستم.
خلاصه که فعلن دارم برای عمه نداشتهام مینویسم. برای اینکه قلمم اگر با کیفیت تقویت نمیشود، بلکم با کمیت قوی شود. یک جای مرجع برای موضوع مورد علاقهام بسازم. یک ویترین زیبا درعینحال حرفهای برای کارم. تا هز زمان که وقتش رسید، بستری فراهم باشد برای رشد چشمگیر و شگفتانگیز.
آخرین دیدگاهها