به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

هفته ۴۲ سال ۱۴۰۳: کتابخانه حسینیه ارشاد

یکی از موهبت‌های زندگی‌ام وجود کتابخانه حسینیه ارشاد است. حسینیه ارشاد یکی از مهم‌ترین حسینیه‌های تهران است. به خصوص در انواع  انتخابات حوزۀ رای دادن سلبریتی‌ها و سیاسیون است. البته تابحال نه حسینیه‌اش رفته‌ام و در آنجا رای داده‌ام. اما آن زیرزمینش، آن کتابخانه‌اش.

عضویتش رایگان است. سال ۹۸ عضو شدم اما اهمال‌کاری‌ام مصادف شد با دو سال کرونا و تعطیلی کتابخانه. کارتم مدت‌ها آنجا خاک خورد. اما بعد از بازگشایی دلی از عزا درآوردم. تقریباً دیگر کتاب نمی‌خرم. بااینکه به کتاب کاغذی ارادت ویژه دارم، اما هزینۀ بالای این روزها و بدتر از آن کمبود جا در خانه دیگر رغبتی به خرید کتاب تازه برایم باقی نگذاشته. هر کتاب را اول در کتابخانه جستجو می‌کنم، اگر بود که هیچ. اگر نبود و خیلی واجب بود، از طاقچه و فیدیبو تهیه می‌کنم. ارزانتر و کم‌جاتر.

تابحال این کتابخانه مبالغ بزرگی به وضع اقتصادی‌ام کمک کرده است. منی که مرض کتاب خواندن دارم. اما چه کتاب‌هایی! چاپ اول‌هایی که بو و لمس کاغذشان آدم را مست و خمار می‌کند. کتاب‌های نایابی که در هیچ جایی دیگر پیدا نمی‌شوند. پرسنل مؤدب و سیستمی منظم. اما سقف گچ‌کاری شدۀ قدیمی‌اش که هربار مرا مبهوت خودش می‌کند. دلم می‌خواهد زیرش میان قفسه‌های کتاب دراز بکشم و ساعت‌ها فقط به آن سقف و آینه‌کاری‌ و گچ‌بری‌اش نگاه کنم.

اینجا آخرین باری است که از کتابخانه محبوبم حرف می زنم. تابحال مثل عاشقی که دوست دارد از محبوبش صحبت کند، به خیلی‌های به اصطلاح اهل کتاب معرفی کرده‌ام. اما آن توجهی را که درخورش است، نشان نداده‌اند. گویی یک جای معمولی است. اما نیست. دیگر مال خودم است و هرکسی که خودش کشفش کرده و می‌داند چه گنجینه‌ایست.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):