به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

هفته ۴۹ سال ۱۴۰۳: رفاقت

این مدت با مل رابینز خیلی رفاقت کردم. یکی از قسمت‌هایی که خیلی به دردم خورد،  قسمتی بود در مورد رفاقت و دوست‌یابی به‌خصوص در سن بالا. برای منی که همیشه با دوست،‌ پیدا کردنش و نگه‌داشتنش مسأله داشتم،‌ خیلی نکات قابل تأملی داشت و یک جورایی نگاهم را عوض کرد و زندگی برایم خیلی قشنگ‌تر و راحت‌تر شد.

مامانم دوستانی دارد که از زمان دانشجویی هم‌چنان با هم رفیقند و معاشرت می‌کنند. یعنی بیش از شاید ۵۰ ساله که با هم در ارتباطند و حتی مهاجرت هم نتوانسته ارتباطشان را قطع کند. من هم تحت تأثیر چنین الگویی،‌ همیشه دلم می‌خواست دوست یا دوستانی داشته باشم ماندگار. اما خب، یا مامانم در این زمینه خیلی خوش‌شانس بوده یا من بدشانس. شاید هم هیچ‌کدام. من دوستانی کم‌تر از انگشتان یک دست دارم که مدت طولانی است هم را می‌شناسیم و الان با هم در ارتباطیم. اما بعد از یک وقفۀ ۱۸ ساله یا بیشتر که دوباره هم را پیدا کردیم. بقیه هم که در حد آشنایانی در طول ماه یا فوقش یک سال.

مل نکتۀ جالبی در مورد دوستی گفت. یک اینکه دوستی برای همۀ ما مقطعی است. یعنی ما در طول زندگی بارها و بارها دوستان جدید پیدا می‌کنیم و ازدست می‌دهیم. درست است که در نوجوانی و جوانی دوست‌یابی راحت‌تر است اما تضمینی برای ماندگاری آن وجود ندارد.

رفاقت ۳ پایه دارد. ۱- فاصله ۲- زمان‌بندی و ۳- انرژی

فاصله یعنی شما با دوستانتان در فاصلۀ نزدیکی هستید. طبیعی است که وقتی یکی مهاجرت می‌کند،‌ به شهر دیگری نقل مکان می‌کند یا حتی از همسایگی شما می رود،‌ فاصله و دوری بر رفاقت اثر می‌گذارد.

زمان‌بندی وقتی است که برنامه‌هایتان با هم برای معاشرت جور نمی‌شود. مثل من و دوستم که بارها شده برای یک قرار نیم‌روزی از دو ماه قبل شروع کردیم، به برنامه ریختن و آخر هزار مدل داستان پیش می‌آید که کنسل می‌شود.

و انرژی شاید از همه مهم‌تر باشد. در یک زمان ممکن است شما انرژی کافی و سازگار با دوستانتان داشته باشید و زمانی ممکن است نداشته باشید.

البته این سه مورد اساس رفاقت است. یعنی اگر این سه‌تا نباشد، اصلاً دوستی شکل نمی‌گیرد. اما ریزه‌کاری‌های دیگری هم دارد. برعکس اینکه همه فکر می‌کنند رفاقت یک کار جمعی است،  اتفاقاً یک عمل فردی است. یعنی اینکه من برای دوستی‌هایم وقت می‌گذارم و انرژی صرف می‌کنم. نکتۀ دیگری که خودم هرگز رعایت نکردم و تازه یاد گرفتم، اصل سازگاری و انعطاف است. همه چیز در این دنیا موقت است. دوستی هم همین‌طور. دوست آمدنی و رفتنی است. پس به قول مل Let them. نباید دورشدن، عدم تطابق زمان‌بندی و کمبود انرژی را به خود گرفت و صد مدل تفسیر کرد. کاری که من با اکثر رفاقت‌هایم که به فنا رفت، کردم.

کلی خودسرزنشی و احساس گناه برای اینکه من چه کردم و چه خطایی مرتکب شدم که این دوستی دوام پیدا نکرد. الان که فکر می‌کنم، برخی فاصله بوده،‌ برخی زمان‌‌بندی و بسیاریش هم ناسازگاری انرژی که دیگر جوابگوی رفاقت نبوده. دوست‌ها همان‌طور که ماندنشان دائمی نیست،‌ نبودشان نیز می‌تواند موقتی باشد. این یکی را خودم تجربه کرده‌ام. بنابراین از این به بعد در دوستی‌هایم راحتم. نه مثل گذشته چنگ می‌زنم بهشان، گویی سند طرف را زده‌ام به نام و نه با رفتنش لعن و نفرین عالم را نثارش می‌کنم و دیگر اسمش را نمی‌آورم. البته هستند معدود افرادی در این دسته‌بندی.

خلاصه که این پادکست مل رابینز زندگی‌ام را به معنی کلمه تغییر داد. الحق که رفیق معنوی توپی است.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):