به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

چگونه کمتر بنویسیم اما بیشتر بگوییم. | تکنیکی برای پرهیز از اضافه‌گویی

یکی از مشکلاتم در زندگی، با عرض پوزش، روده‌درازی است. چه در گفتار، چه در نوشتار. معتقدم که پروراندن متن یا کلام هنر است، نه شاخ و برگ دادن های اضافه که آخر باید کلی هرس شوند. شاید در پیش‌نویس اولیه اشکالی نداشته باشد اما بارها توصیه شده است که متنی هنرمندانه است که نتوانی کلمه‌ای را به آن اضافه یا از آن کم کنی. در این مقاله به تکنیکی ساده برای پرهیز از اصافه‌گویی اشاره می‌کنم.

بعضی متن‌ها، خدای من. مثلاً می‌گویند درباره موضوع حداکثر ۲۰۰ کلمه بنویسید. بعد متن‌ها می‌آید و می‌بینی طرف ۲۰۰۰ کلمه رسماً استفراغ کرده است روی صفحه. حالا بماند که مرجع درخواست‌کننده هم هیچ عکس‌العملی درباره اینکه چرا به‌جای ۲۰۰ کلمه، ۲هزارتا نوشتی نشان نمی‌دهد. گاهی واقعاً در صلاحیت مرجع شک می‌کنم.

یا عنوانی نظرت را جلب می‌کند. لینک را دنبال می کنی و به نوشته می رسی، چند پاراگراف اول را می‌خوانی و می بینی، خیر،‌ هنوز  شروع هم نکرده چه رسد به نتیجه‌گیری. اسکرول می‌کنی، پایین و پایین‌تر تا اینکه بعد از نیم ساعت و هزاران کلمه شاید در دو پاراگراف آخر چیزی دربارۀ عنوان گفته باشد. یک بار به یکی‌شان گفتم: «نثرت قشنگه و گیرا، اما خیلی زیاد و خارج از مطلب می‌نویسی.» گفت: «آخه دوست دارم.» بعد ناراحتند چرا کسی نوشته‌هایشان را نمی‌خواند.

خلاصه علاقۀ شدیدی به ایجاز دارم. وقتی حرفی را می‌توانی در یک جمله بگویی، هیچ نیازی نیست آن را در یک پاراگراف یا یک صفحه بسط بدهی. یکی از مشکلاتم هم با رمان کلیدر همین بود. نتوانستم بیشتر از ۴ جلد بخوانم. پایان هر بخش با خودم فکر می‌کردم خوب این را در در دو صفحه هم می‌توانست بگوید. خوشحالم که البته برخلاف تجربه کمم، با بزرگانی در این زمینه هم‌نظر هستم.

یکی از جاهایی که آدم می‌توانم به راحتی به دام روده‌درازی بیفتد،‌ نوشتن مموآر و زندگی‌نامه است. جذابیت وقایع برای خود نویسنده ممکن است او را وادارد که بگوید و بگوید. کافیست کمی خودشیفته هم باشد که دیگر واویلا. درحالی که وقایع مهم و کلیدی باید در مموآر یا حتی زندگی‌نامه پرداخت شوند و صیغل بخورند. در نهایت متن نهایی متنی پخته است به دور از اضافات.

در مموآر و خاطره‌نویسی، چشم‌پوشی از خیلی چیزها کار سختی است. به‌خصوص که هرس کردن شامل اعضای خانواده، لحظات زندگی‌، کارهایی که کرده‌اید و خیلی چیزهای دیگر می‌شود. اما بهتر است در فرآیند خوب نوشتن آن را یاد بگیرید. یک تکنیک کاربردی نوشتن فهرست است.

بله،‌ فهرست.

برای اینکه بهتر متوجه بشوید، مثالی را از مدرس خاطره‌نویسی، خانم ماریون روچ اسمیت وام گرفته‌ام که فکر می‌کنم به خوبی کاربرد فهرست در مموآر را روشن می‌کند.

«یک ترم پاییزی، دانشجویی فهرستی از کارهایی را که در آن تابستان انجام نداده بود به کلاس آورد – نوعی برداشت معکوس از آن انشای معروف تابستان خود را چگونه گذراندید. این فهرست، شامل تمام کارهای عادی است که در ماه های گرم انجام می‌شود. او هیچ کدام از آنها را انجام نداد، از جمله بیرون گذاشتن مبلمان پاسیو و وصل کردن شلنگ. و تقریباً در نیمه‌راه فهرست، برای همۀ حاضران در کلاس آشکار شد که کاری که انجام نداد، خودکشی بوده است. او هرگز این را نگفت، اگرچه در فهرستش به وضوح بیان کرده بود.

بله. در فهرستش. بدون پیش درآمد بدون پایان. بدون زمینه. فهمیدیم و گریه کردیم. درس بزرگی گرفتیم. او کمتر نوشت و خیلی بیشتر از آنچه انتظار داشتیم در فهرست بشنویم، گفت. همه در کلاس کاملاً آگاه شده بودند. یک مموآر خوب بود.»

چقدر جالب و چه خلاقانه.

البته لزومی ندارد حتماً مموآری فهرستی بنویسید اما کاربرد فهرست در نوشتن مموآرتان قطعاً کمک‌کننده است.

حالا شما فهرست بنویس. با استفاده از این وسیلۀ ساده برای نوشتن بهترین خاطراتتان.

کمتر بنویسید و بیشتر بگویید.

برای مطالعه بیشتر در مورد اهمیت فهرست‌ها می توانید این مقاله را نیز بخوانید.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):