بعد از اینکه با دلایل زندگینامهنویسی قانع شدید، قبل از شروع به نوشتن، سوالات زیادی در ذهنتان شکل خواهد گرفت. هرچه به این کار علاقهمندتر شوید و بیشتر در آن غرق شوید، سوالاتتان نیز بیشتر میشود. اصلن پیدا کردن جواب این سوالات است که فرایند نوشتن را جذابتر میکند. اما فعلن به چند سوال کلی دربارهی زندگینامهنویسی پاسخ میدهیم تا جا برای سوالات بیشتر و بهتر باز شود.
کتابم باید چند صفحه باشد؟
هنگام بررسی انواع نمونه کتابهای زندگینامه به کتابهای حجیم و کلفتی برمیخوردم (بالای ۵۰۰ صفحه). مانند کتاب «راه دشوار آزادی»، زندگینامه نلسون ماندلا که حدود ۸۰۰ صفحه بود یا زندگینامه شادروان جلیل بزرگمهر. با خود فکر میکردم که چگونه میتوان از آدمهای این دوره انتنظار داشت، چنین کتابهایی را بخوانند درحالی که یک کپشن طولانی اینستاگرام که حداکثر، ۲۰۰۰ کاراکتر است را نمیخوانند. بنابراین حجم کتاب مسالهی مهمی است.
به نظر استیو زوسمر نویسنده کتاب «چگونه زندگینامه خود را بنویسید» هم حجم کتاب اولین سوالی است که ذهن نوقلمان را مشغول میکند. اینکه نویسنده این همه مطلب را از کجا آورده؟ چگونه میتوان حجم کتاب را تعیین کرد؟ و کتاب خودمان باید چند صفحه باشد؟
«نویسندگان و غیرنویسندگان نظرهای تقریبا متضادی درباره موضوع دارند. نویسندگان میدانند که مشکلاتشان زیادی حجم مطالبی است که دارند و نه کوتاه بودن آنها. طولانی بودن مطالب نشانه سرریز شدن بیحساب مواد خام است؛ و کوتاهی، محصول نهایی آن مطالب خام و بلند.
هیچ قاعدهی جادویی درباره میزان صفحات کتاب وجود ندارد. عوامل زیادی شما را به حجم نهایی هدایت میکند. اما عمدتا سه جیز اساسی حجم کتابتان را مشخص خواهد کرد. که عبارتند از:
- ساختاری که برای کتابتان درنظر گرفتهاید
- حجم خاطراتتان
- میزان آزادی تخیلاتتان
میتوان گفت، ۱۲۰ صفحه (با یک خط فاصله میان سطرها) برای حجم کتابتان خوب است. مثلا ۱۰ فصل ۱۲ صفحهای. بهتر است طول فصلها یکسان باشد. زیرا اگر دائم طول آنها را تغییر دهید، ممکن است ضرباهنگ یا سرعت پیشروی فصول به خطر بیفتد».
چقدر طول میکشد تا مطالبم را بنویسم؟
«میتوانید به نحوی منطقی مدت زمان لازم برای نوشتن زندگینامه خود را تقریبا تعیین کنید. بعد آن را سه برابر کنید. کار نوشتن همیشه بیشتر از آنچه انتظارش را داریم طول میکشد، زیرا نوشتن اثری با توانایی که فکر میکنید دارید و مدیریت زمانی که برای آن درنظر گرفتهاید، نمیخواند».
محتوای مطالبم را از کجا بیاورم؟
«تحقیق و پژوهش یکی از راههای بدیهی به دست آوردن مطالب و فکرهای تازه است. اگر هر چیزی را که دربارهاش تحقیق میکنید را ننویسید، از وقت و زمان محدود و ارزشمندتان کم کردهاید. پژوهش بسیار زمانبر است و اگر فقط از درصد کمی از مطالبی که در حین پژوهش یافتهاید، استفاده کنید، از نظر اقتصادی مقرون بهصرفه نخواهد بود.
توصیه این است که کمترین زمان ممکن را برای تحقیق در منابع متعارف مانند اسناد و نامهها و آلبومها بگذارید، زیرا بهترین نکتهها و فکرها از درون ذهن و حافظهی شما تراوش میکند.
تنها کاری که باید بکنید این است که در اتاق انتظار خاطرات خود ساکت و آرام بنشینید و به زودی زود دریچهی خاطرات کاملا به رویتان گشوده میشود و ناگهان یادها و خاطرهها سرریز میشوند».
آیا باید نگارش صحیح و ویرایش درست متن را بلد باشم؟
نگذارید اضطرابتان در رعایت آیین نگارش، مانع نوشتن شما شود. با وجود این، باید به طور جدی اشتباهات نگارشی خود را تصحیح کنید تا پیش خوانندگانتان شرمزده نشوید.
چند نکته دیگر:
- جملههایتان کوتاه باشد.
- در استفاده از ویرگول امساک کنید.
- علامت تعجب(!) را فراموش کنید.
- تمرین کنید تا شگفتی و تعجب را در نوشتهتان بدون استفاده از نشانه جمله عاطفی یا تعجب خلق کنید.
اما اصلیترین سوال: چرا؟
هدفتان از نوشتن زندگینامه چیست؟ چه چیزی میخواهید به خوانندگانتان بگویید یا به آنها بفهمانید؟
باید یک هدف اصلی داشته باشید. هیچگاه خود را در دام چالهی انتخاب بین سه گزینه بد نیندازید: تعدد اهداف، ابهام در اهداف و فقدان هدف.
یافتن هدف، قدم اول است و توجه دائم به آن در موقع نوشتن قدم ضروری بعدی.
در مقاله ۴ هدف برای نگارش زندگینامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
آخرین دیدگاهها