به وب سایت یک نویسنده‌مهندس خوش آمدید

با کمک من، نام‌تان بیش از جان‌تان زنده خواهدماند.

هفته ۷ سال ۱۴۰۳: با غر آغازیدن

۶ هفته پرباری در آغاز سال داشتم. دو تا سفر رفتم که بی‌سابقه بود و کلی هم معاشرت و مهمان‌بازی و دیدار فامیل و دوستان. می‌توان گفت که به نوعی سال تازه از ۲۵ فروردین شروع شد. چون تصادف تعطیلات نوروز با ماه رمضان، بهره‌وری ما ملت همیشه در صحنه را دچار اختلال کرده بود.

برای ما که با امتحانات مدرسه شروع شد. یعنی بنده خدا بچه‌ها از تعطیلی و صفاسیتی منگوله پرتاب شدند پشت میز امتحانات میان‌ترم. یعنی برنامه‌ریزی تحصیلی‌مان نوبر است. امسال، درگیر انتخاب دبیرستان دوره دوم هستیم و از آن طرف هم مسائل مدرسه غیرانتفاعی سرجایش هست و متاسفانه هر سال دریغ از پارسال. به این دغدغه‌ها، وضعیت سیاسی و اقتصادی مملکت، با سایه جنگ روی سرمان را هم اضافه کنید.

عرضم به حضور شما که اینستاگرامم علیرغم تلاش‌های روزانه تکان نمی‌خورد. خیلی دلم می‌خواهد می‌شد پاک بشوم از صحنه آنلاین و آفلاین. کاش می‌شد مثل گذشته، گوشه‌ای می‌نشستی و کارت را می‌کردی. اما نه، امروز باید رسانه داشته باشی، انواع و اقسام. متاسفانه از نوع گونه خاص هم نیستم که قلابم به جایی گیر کند و ساپورت و پروموت بشوم یا کسی رویم سرمایه‌گذاری کند. من از آن نوعم که باید اینقدر کار کنم تا شاید ایزد پاداش این عرق جبین را روزی بدهد.

فعلن همه سرمایه‌گذاری‌هایم نه تنها سود نداشته، بلکه در ضرر است. چه انسانی، چه مالی، چه کاری.

هفته اول را با غر شروع کردم. نمی‌خواستم ولی شد. چه کنم. باشد که بهتر شود.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دانلود آنی این کتاب فقط کافی است ایمیل خودتان را در قاب زیر وارد کنید (پس از وارد کردن ایمیل کتاب به طور خودکار به پوشۀ دانلودهای سیستم شما اضافه خواهد شد):