تعریف: منظور خاطراتی هستند که در مسیر فرودگاه، خود فرودگاه، در هواپیما روی زمین یا آسمان اتفاق افتادهاند و سبب شدهاند که این وسیلهی نقلیه که همچنان ایمنترین روش سفر در جهان است، برای شما خاطرهانگیز شود. ممکن است ترسیده باشید، خندیده باشید یا گریه کرده باشید اما مطمئن هستم با خواندن این خاطرات تجربههایتان تداعی خواهد شد که اتفاق مبارکی است.
تاریخچهی هوانوردی ایران به زمان ناصرالدین شاه برمیگردد که اولین بالون در تهران به هوا رفت. اما بعد از آن رضا شاه بود که صنعت هوایی را دگرگون کرد. بطور خلاصه حدود ۱۰۰ سال است که در ایران هواپیماها برفراز آسمان رفتوآمد میکنند و برای هزاران ایرانی و غیرایرانی خاطرهسازی مینمایند.
اولین پروازم با هواپیما را یادم نمیآید. اما به خاطر دارم که وقتی خیلی کوچک بودم با هواپیما، بندرعباس زیاد میرفتیم. پدرم دوست و همکاری صمیمی آنجا داشت. اما اولین خاطرهی شاخصم از نوع هوایی، اولین سفرم به خارج است.
آبان ۱۳۷۷ بود. من ترم اول دانشگاه بودم و طبیعتن ۱۸ سالم تمام شده بود. با خانواده میخواستیم به دوبی برویم. خیلی هیجان داشتم. اما بازرسی گذرنامه اجازهی خروج نداد. چرا؟ چون ۱۸ سال تمام بودم و باید پاسپورت جداگانه میداشتم. هرکار کردیم و هرچه آشنا و پارتی تراشیدیم، نگذاشتند که نگذاشتند. در عمرم اینقدر گریه نکرده بودم. بابا و مامان و خواهرم رفتند و من همراه دایی و عمویم برگشتم تا بروم به ترفندی یک روزه پاسپورت بگیرم و با پرواز دو روز بعد بروم. وقتی میخواستم سوار هواپیما شوم، مسئول پرواز مرا شناخت. با خنده گفت: «دیدی رفتی.»🤣
از خاطرات ریزودرشت هم برایتان بگویم که فقط یک بار در پرواز حالم بهم خورده و در آن کیسههای معروف شکوفه زدهام. استاد خوابیدن هستم. البته این مساله در همه جا صادق است مگر پشت فرمون باشم یا انگیزههای دیگری وجود داشته باشند.
مثلن، در سفر رفت و برگشت به انگلیس در هواپیمایی امارات اینقدر فیلم دیده بودم که روز بعدش از شدت خواب داشتم میمردم. موقع رفت خوب بود چون خودشان پشت هم فیلم میگذاشتند. اما در برگشت، خودش عین تلویزیون کنترل داشت و میتوانستی از میان صدها فیلم انتخاب کنی. من همزمان دو سه تا فیلم میدیدم.🤦♀️
تا به امروز بهترین خط هوایی، به نظرم هواپیمایی قطر است. پذیرایی و امکانات عالی دارد و رفتار و سرویسشان برعکس دیگر خطوط از ایران به دوحه و سپس به مقاصد دیگر، تفاوتی ندارد.
بدترین ایرلاین هم تا به امروز، پگاسوس(ترکیه) است. سرویس افتضاح، بماند که کالسکهی بچهها در سفری به قبرس شمال شکست و من خسارتش را از حلقومشان کشیدم بیرون. من در پول زنده کردن هم عالیام.😅
از خاطرات پروازهای داخلی ایران هم که فراوان هست. اما چند نمونه شاخص را بگویم:
در یک پرواز هنگامی که هواپیما فرود آمد، درست لحظهای که چرخ با زمین برخورد کرد، یک گوشه از سقف هم ول شد.
یک بار یک کانادایی بغل دستمان بود که از بس بهش چلوکباب داده بودند، از هرچی گوشت و پلو حالش بهم میخورد.
آخرین باری هم که سفر هوایی داشتم همین هفتهی پیش بود که موقع رفت، یک پرواز زپرتی تا مشهد به دلیل نقص فنی تا مشهد، ۵ ساعت تاخیر داشت. در برگشت هم ۳ ساعت و نیم. منتها لطف کردند و قبلش با پیامک خبر دادند.
بعد سالها پروازهای داخلی و خارجی، این بار که فرودگاه و وضعیت هواپیماها و ایرلاینها را دیدم، اثر تحریمها و وضعیت نگرانکنندهی اقتصادی را حس کردم. زمانی بود که باند، پر از انواع هواپیماها بود، هرچند قدیمی اما بودند. بلندگوی فرودگاه ساعت به ساعت پرواز به جاهای مختلف بخصوص مشهد را اعلام میکرد. اما حالا از یک ماه قبل بلیط نیست و آن هم دو سه تا ایرلاین ضعیف و تازه تاسیس به قیمتهای ناجوانمردانه گران.
از این به بعد در سفرهای هواییام بیشتر حواسم را جمع میکنم. نوشتن این خاطرات باعث شد که به یاد بیاورم چقدر تجربهی سفرهای هوایی دارم و سپاسگزار باشم. جاهای مختلفی که رفتم و با آدمهایی که سفر کردهام را بیاورم و شکرگزار آن فرصتها باشم.
به امید سفرهای هوایی بیشتر و خاطرات شیرین و هیجانانگیز با آدمهای باحال و خوشسفر.😜
شما هم از خاطراتتان برایم بنویسید.
آخرین دیدگاهها