جالب است که من این کتاب را به هوای آموزش نویسندگی گرفتم اما شگفتزده شدم که نویسنده، درسهای نوشتن را لابلای خاطراتش گنجانده است. خاطرات و آموزههای نویسندگی، جذابیت کتاب را برایم دوچندان کرد.
«راز نوشتن» کتابی غیرداستانی از نویسندهی مشهور رمانهای تخیلی-رازآلود-ترسناک و معمایی، استیفن کینگ است. به نظر من، کینگ از خدایگان ژانر وحشت است و فیلمهایی که از او دیدم، واقعن لرزه بر اندامم انداخته است. من معمولن فیلم ترسناک نگاه نمیکنم. آنهایی که کشتارهای اغراقشده دارند یا تسخیر با ارواح خبیثه به نظرم بیشتر توهین به شعور بیننده است، گاهی مضحکند تا ترسناک. اما داستانهایی هستند که میدانم تخیلی است اما همینکه یک درصد احتمال بدهم که ممکن است در واقعیت اتفاق بیفتند، روانم را آشفته میکند. داستانهای کینگ از این نوعند.
او، دو قصهی زیبا و درامی عادی دارد که به نظرم هرکس در زندگی باید یکبار این فیلمها را ببیند یا کتابشان را بخواند. «رستگاری در شاوشنک» و شخصیت ماندگار اندی دوفرین و «مسیر سبز» که طبق معمول با بازی تام هنکس از خوبهای روزگار است. تعجب کردم وقتی دیدم که این داستانها را هم استیفن کینگ نوشته است. این نشان میدهد که تبحرش تنها در یک ژانر نیست.
اما کتاب راز نوشتن با ترجمهی روان علی حاجقاسم، خاطرات و توصیههای او دربارهی داستانسرایی و نوشتن است. این کتاب در سال ۲۰۰۰ نوشته شده است. برای یک شیفتهی نویسندگی بخصوص رماننویسی یک کلاس درس فوقالعاده است. کتاب سه بخش دارد. بخش اول: خاطرات کینگ از کودکی تا بزرگسالی، بخش دوم: توصیههایش دربارهی نویسندگی و بخش سوم خاطرهاش از تصادف وحشتناکی که داشت.
در ادامه نگاهی به درون کتاب میاندازیم:
بخش اول: خاطرات از کودکی تا بزرگسالی
در ۳۸ فصل کوتاه، کینگ از کودکیاش آغاز میکند. از زندگی نه چندان آسانی که با برادر بزرگتر و مادرش در شهرهای مختلف داشتند. از دوران دبستان و دبیرستان و مشکلات آنها. از شروع نوشتن داستانهایش، شکستها و موفقیتهایش.
این بخش نمونهی بسیار خوبی از خاطرهنویسی است. موجز و جذاب و در ارتباط با هدف کتاب. برای کسانی که میخواهند روایت شخصی خود را به مطالب غیرداستانی اضافه کنند، میتواند جالب باشد.
بخش دوم: توصیهها و درسهای نوشتن
نویسندگی چیست؟
در این بخش دربارهی جعبه ابزار نویسنده شامل واژگان، گرامر و شیوهی نگارش صحبت میکند. هر کدام از آنها را تشریح میکند که یک نویسنده بعد از اشتیاق به نوشتن و تعهد به آن، به چه ابزاری نیاز دارد.
«ابزاری که بیشتر به درد نوشتن میخورند، جایشان در طبقهی بالا است. معمولترین آنها، یعنی همان وسایل اصلی نویسندگی، واژههایند.
در قسمت بالای جعبهابزارتان به گرامر هم احتیاج دارید. گرامر بد، جملات بد ایجاد میکند.
طبقهی بالای جعبهابزارتان را که واژهها و گرامر در آن است، بردارید و روی طبقهی پایینی شیوهی نگارش دلخواه خود بگذارید.
اگر قرار است خوب بنویسید، باید یاد بگیرید که از آن خوب استفاده کنید. این مستلزم تمرینات زیاد است.»
راز نوشتن
اصل مهمی که در جای جای کتاب به آن اشاره میکند، این است: زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. راه میانبری هم وجود ندارد. دربارهی جای نوشتن هم حرف میزند و اینکه هرجا که باشید در پیشنویس اول باید در بسته باشد.
دربارهی شیوهی داستاننویسی، طی چند بخش صحبت میکند.
- داستانسُرایی: داستان را از نقطهی الف به نقطهی ب و سرانجام به نقطهی پایان برسانید.
- توصیف: حس واقعی به خواننده انتقال دهید.
- دیالوگ: از طریق آن شخصیتها با گفتارشان تعریف میشوند.
در مرحلهی بعدی درمورد بازنویسی حرف میزند. اینکه چه موقع زمان بازنویسی است و چه کسانی میتوانند متن کاملشدهی شما را بخوانند و نظرات چه کسانی اهمیت دارد. در پایان کتاب یک نمونه از بازنویسی بخش کوتاهی از کتاب ۱۴۰۸ آمده است که بررسی آن میتواند جالب باشد.
درمورد تحقیق در داستان، کلاسهای نویسندگی و روند انتشار هم صحبت میکند که خواندن نظرات یک نویسندهی بسیار موفق در این موارد جالب است.
بخش سوم: راز زندگی
این بخش خاطرهی استیفن کینگ از تصادف وحشتناکی است که در حین نوشتن این کتاب برایش رخ داد و تا حدی شکل مطالب کتاب را تغییر داد. نحوهی توصیف او از جزئیات تصادف، فرایند بهبودی و درسهایی که از آن گرفته است، خواندنی است.
در ادامه نیز، یک نمونه از ویرایشهای خودش، فهرستی از کتابهای پیشنهادیاش برای مطالعه و در انتها یک داستان کوتاه مورد علاقهاش آمده است.
این کتاب از دو جنبه برای من دارای اهمیت و جذاب است. اول، جنبهی خاطرهنویسی آن. شکل نوشتن خاطرات، جزئیات ذکر شده و سبک نوشتن او که نمونهی خوبی است برای کسانی که به این ژانر علاقه دارند. جنبهی دوم هم توصیههای نویسندگی برای شیفتگان نوشتن است. اینکه یک نویسندهی موفق، رازهای موفقیتش را با دیگرانی که علاقه دارند، درمیان بگذارد. بخصوص لحن استیفن کینگ برایم بسیار لذتبخش بود که مانند یک معلم مهربان و مربی دلسوز، کسی که واقعن میخواهد شما در کاری که انجام میدهید، موفق شوید، با مخاطب صحبت میکند.
امیدورام بخوانید، استفاده کنید و موفق شوید.
آخرین دیدگاهها