زندگی زیسته هر انسانی، اثری شایسته ثبت و ماندگاری است. اینجا، هرآنچه درباره نوشتن یک خاطره تاثیرگذار و ماندگار را خواهید یافت.
این مقاله مرتب بروز شده و کامل میگردد. |
مادربزرگم (مادرپدرم) در ۳۵ سالگی با ۵ فرزند پسر، از یک ساله تا ۱۰ ساله، بیوه شد. ثمره تلاش یک تنهاش برای گذران زندگی و تربیت پسرهایش، یک پزشک است و چهار مهندس و مدیر. ۵ خانواده، ۸ نوه و ۶ نتیجه که هیچکدام از نتیجهها را ندید.
من نوه بزرگ بودم و طبیعی است که زمان بیشتری را با او گذراندم. همسایه طبقه بالایمان بود و من عصرها به دیدنش میرفتم، پای صحبتهایش مینشستم. گاهی از کتابهایی که خوانده بود، حرف میزد و گاهی سریالی را که دنبال میکرد، برایم تعریف میکرد. بعضی وقتها هم از خاطرات گذشتهاش میگفت. ازشرایط گذشته، از سختیهایش، چه بود و چه شد.
اگر الان زنده بود، اگر میتوانستم به آن زمان بازگردم، صدایش را ضبط میکردم، ازش فیلم میگرفتم یا حداقل کلمه به کلمههایش را مینوشتم. همیشه فکر میکردم که چقدر یک زن میتواند قوی باشد که ۵ تا پسر را به تنهایی با کار و تلاش به ثمر برساند. اما هیچوقت قسمت نشد، همه خاطراتش را برایم تعریف کند.
یا پدربزرگم (پدرمادرم) که قاضی دیوان عالی قضات بود. زمانی که درگذشت همچنان کار میکرد. با ۵۲ سال سابقه کار بازخرید شد. اینقدر سردوگرم دیده بود و اینقدر انواع و اقسام پروندههای قضایی خوانده بود که توپ تکانش نمیداد. آرامش و خونسردی شگفتانگیزی در وجودش بود و به همه اتفاقات میخندید. ۲۰ سالم بود که از دنیا رفت و چه گنجینهای در سینه داشت.
چه میشد اگر زندگی زیسته مادربزرگ و پدربزرگهایم ثبت میشدند؟ چه میشد اگر خاطراتشان، تجربههایشان و درسهای زندگیشان هرکدام به نوعی یا به شکلی مستند میشدند؟
قصه مامیجون من، چراغ راه دهها زن بیوه و سرپرست خانوار میشد. زندگیاش مایه دلگرمی صدها زن و دختر تنها.
از پروندههای پاپاجونم، صدها قصه معمایی و حکایت زندگی ساخته میشد و اگر از فراز و نشیب زندگیاش میگفت، یک داستان توسعه فردی تمام عیار بود.
همه ما، پدربزرگها، مادربزرگها، پدرها و مادرها حتا فامیل و دوستان از این نوع داشتهایم. آنها که باید حرفهایشان را با طلا مینوشتیم. توصیههایشان را آویزه گوش میکردیم.
کسانی که وقتی دلمان تنگ میشود، جز چندتا عکس و فیلم چیزی ازشان نداریم. خاطراتمان از آنها در پس ذهنمان بایگانی شدهاند و دیگر هیچ.
مارتین بوبر جمله قشنگی دارد. «درون هرکس گنجی است که در دیگری نیست.» اما این گنجها اگر ثبت نشوند، ماندگار نیستند.
اینجا میخواهم تلاش کنم تا این گنجها با جسمشان مدفون نشوند. میخواهم بستری فراهم کنم تا هرکس بتواند زندگی زیستهاش را، زندگی ارزشمندش را حداقل برای خانواده و نسلهای بعد از خودش به یادگار بگذارد.
درسهایی که میتوانند از بسیاری اشتباهات جلوگیری کنند. تجربههایی که باعث رشد میشوند. زندگیهایی که با وجود معمولی بودن، الهامبخش و تاثیرگذار هستند.
ما شاید فردوسی و حافظ نباشیم، شکسپیر و داوینچی نشویم که آثارمان صدها سال تاثیرگذار و ماندگار بمانند. اما همگی انسانیم. زندگی میکنیم و حرفها برای گفتن داریم.
زمان متوقف نمیشود اما زندگی ما چرا. فقط اثری که بر جای میگذاریم میتواند فرصت داشته باشد تا ماندگار شود.
خاطره چیست؟
اگر در واژهیاب کلمه «خاطره» را جستجو کنید، از لغتنامههای مختلف و معتبر عبارات زیر را خواهید یافت.
خاطره /xātere/ اسم عربی
اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد. گذشته های آدمی . وقایع گذشته که شخص آن را دیده یا شنیده است . دیده های گذشته یا شنیده های گذشته. اثری که از یک واقعه در ذهن کسی میماند . یادبود؛ یادگار.
در انگلیسی -آنچه در اینجا مدنظر است- Memoir گفته میشود. روایتی غیرتخیلی که توسط نویسنده براساس تجربیات شخصی و البته واقعی نوشته شده است.
در گذشته، خاطرات زیرمجموعه زندگینامه درنظر گرفته میشد. اما از اواخر قرن بیستم، این ژانر از نظر شکل، متمایز و دارای تمرکزی محدود شده میباشد. درواقع، زندگینامه کل زندگی فرد را در برمیگیرد، درحالیکه خاطرات به اتفاقات خاص، رویدادهایی در مقطعی از زندگی شخص یا بازهی زمانی خاص اشاره مینماید.
به خاطراتی که روزانه ثبت میشوند، Diary یا Journal هم گفته میشود.
خاطره دارای ویژگیهای زیر است: (برگرفته از کتاب نقشهایی از یاد، احمد اخوت)
- یادی از گذشته دربردارد.
- مشتمل بر حادثه، صحنه یا حالتی است.
- موثر بر ذهن و دل و محفوظ در حافظه است.
- رنگی از احساس و عاطفه و خیال دارد و اغلب نشانگر تاثیرپذیری روانی فوقالعاده است.
- در ظرف یک زمان و مکان مشخص قراردارد.
- بعد از تکوین، تداعی شده، در ذهن تکرار میشود و به یاد میآید.
- نو و شگفت و جالب توجه است.
خاطره ضدموزه است: ایستا نیست و نمیتواند یک جا محبوس شود.
انواع خاطرات
(برگرفته از کتاب نقشهایی از یاد، احمد اخوت)
ازنظر منظری که زندگینامهنویس به موضوعها دارد، خاطرات را به دو دسته جزءنگر و کلنگر تقسیم میکند. نویسنده جزءنگر با دقت یک استاد منبتکار به رویدادها مینگرد و ریزترین مسائل، از دید موشکاف او مخفی نمیماند. در خاطرا کلینگر، نویسنده توجهی به ریزنگاری ندارد و بیشتر میخواهد دیدگاههای فلسفی یا سیاسی خود یا احیانن دیگران را برای خواننده بازگو کند. همچنین نویسندگانی که میخواهند یک دوره طولانی تاریخی را برای خواننده شرح دهند، معمولن نمیتوانند رویدادها جزءبهجزء شرح دهند و ناگزیر از کلینگری هستند.
تقسیمبندی دیگر براساس عامل شرکت مستقیم در رویداد است. کسانی میکوشند با نوشتن خاطرات به تفسیر و شرح تاریخ دورهای که خود در آن شرکت داشتهاند، بپردازند و کسانی دیگر میکوشند با نوشتن خاطرات رویدادهایی را که شاهد بودهاند یا ازدور دستی برآتش داشتهاند، به رشته تحریر درآورند.
همچنین زندگینامه خودنگاشت را از لحاظ نحوهی ارتباط با خواننده (اینکه فرضن تا چه حد با خواننده صمیمی است) به دو گروه خاطرات غیررسمی (عمدتن شامل خاطرات روزانه، نامهها و یا آن خاطراتی که نویسنده در آن بیشتر به شرح نفسانیات و زندگی خصوصی خویش میپردازد) و رسمی تقسیم میکنند. زندگینامه خودنگاشت رسمی نوشتهای است که بیشتر به عنوان « سند» و برای استفاده عموم از یک دوره خاص از خود باقی میگذارد. مانند خاطرات سیاستمداران.
برای اطلاعات بیشتر درمورد انواع خاطرات میتوانید اینجا را هم مطالعه کنید.
- هشدار
قبل از اینکه وارد مبحث شیرین خاطرهنویسی بشویم لازم است نکاتی را حتمن به خوانندگان عزیزم گوشزد کنم.
هرکسی میتواند به دلایل مختلف خاطراتش یا وقایعی را که روزانه تجربه میکند، روی کاغذ بیاورد. همانطور که میدانیم و ثابت هم شده است، نوشتن نوعی از درمان است. کوچکترین دستاورد نوشتن و آوردن افکار و احساسات روی کاغذ، سبک شدن ذهن است. بسیاری دیگر مزایای نوشتن مانند پیدا شدن راهحل مسائل و شکوفایی خلاقیت و غیره در این مقاله نمیگنجد.
فرد میتواند به هنگام بروز واقعهای ناگوار، از خشم، غم یا ترسهایش بنویسد. شخصی میتواند رویدادی بسیار لذتبخش را برای مرور لحظات خوش آن ثبت کند. تجربهای آموزنده چه شخصی، چه غیرشخصی میتواند مستند شود. همانطور که در بالا هم گفته شد، خاطرات میتوانند رسمی یا غیررسمی باشند.
اما چیزی که مهم است، یادداشتهای روزانه از زندگی شخصی و یا خاطراتی که حتا جسته و گریخته نوشته میشوند، کاملن خصوصی هستند. این نوشتهها تا قبل از انتشار یا اجازه نویسنده برای خواندهشدن جزء حریم خصوصی فرد محسوب میشوند.
فرد براساس افکار، احساسات و هیجانات خود از واقعه یا اشخاص نوشتههایی را روی کاغذ میآورد. این نوشتهها، چه بلافاصله بعد از تجربه باشند چه با فاصله، آن چیزی هستند که شخص نویسنده تجربه کرده است و نباید مورد قضاوت دیگران واقع شوند.
همانطورکه میدانیم هیجانات زودگذرند. خود عمل نوشتن سبب تخلیه این هیجانات شده و نویسنده قطعن بعد از نوشتن حال دیگری را تجربه میکند. خاطرات یا یادداشتهای روزانه شخصی چیزی جز تجربهای شخصی از یک واقعه نیستند. بخصوص اگر زمان نوشتن با فاصله از رویداد باشد، احتمال اینکه جزئیات آن دستخوش تغییر شوند نیز بالا میرود.
خاطرهنویسی برای نویسنده دارای مزایای بسیاری است. بخصوص مرور آنها بعد از گذر زمان اطلاعات ارزشمندی به وی میدهد. اینکه چه برخوردی کرده است. چه احساسی تجربه کرده است. آن را مورد ارزیابی قرار میدهد و میتواند برای حال و آیندهاش از آن استفاده کند.
خاطرات یا یادداشتها تنها زمانی میتوانند مورد استفاده دیگران قرار گیرند که نویسنده، آن را خود برای انتشار آماده کرده باشد یا اجازه آن را داده باشد.
همواره هستند افرادی که از روی کنجکاوی یا عدم احترام به حریم خصوصی به سراغ نوشتهها میروند. این کار از نظر من برابر با تجاوز است. نوعی دزدی است. این کار در هر حالت آن، قابل قبول نیست.
از این نوشتهها به روشهای مختلف سوءاستفاده میشود. منتشر شده یا برعلیه نویسنده مورد استفاده قرار میگیرد. میتواند باعث تهمت، ارعاب و تخطئه نویسنده شود.
درهرصورت میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به شخص نویسنده وارد کند. باعث ایجاد حس عدم امنیت، ازبین رفتن اعتماد و خودسانسوری شود. بخصوص اگر فرد، نویسنده حرفهای باشد، میتواند به آزادنویسی، تخیل و داستانسرایی او خدشه وارد کند. چراکه هرآنچه نوشته میشود (تا قبل از آمادهسازی با هدف انتشار)، میتواند مورد تفسیرها و تعبیرهای نابجا و اشتباه قرار گیرد.
البته این را هم بگویم که نویسنده برای نوشتن نیازی به توضیح یا توجیه هیچ چیز ندارد. اگر ادعایی هست باید با دلیل و سند اثبات شود. اما همواره وجود چنین آدمهایی سبب دلخوری، از بین رفتن آرامش و در بدترین حالت آسیب میشود.
توصیه میکنم که اگر اهل نوشتن هستید، از نوشتههای خود محافظت کنید. بعضی از نویسندگان حتا علاقه ندارند که رمان یا داستانشان بدون اجازهشان خوانده شود، چه رسد به خاطرات یا یادداشتهای شخصی.
امیدوارم که در اطرافتان آدمهایی باشند که به حریمتان احترام میگذارند، اما به هرحال از آنجا که میدانم به عنوان یک نویسنده، چقدر نوشتهها میتوانند برایمان ارزشمند باشند، توجه کنید که مورد تجاوز واقع نشوند.
خاطرهنویسی چیست؟
دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۷۹
«سلام، امروز اولین روزی است که بنده رسمن خاطرات سال ۷۹ را مینویسم. امروز تولد گرفتم. خیلی خوب بود. از بچهها پ، ه، م، م، ن، س و گ آمده بودند. ح بزغاله نیامد. ولی از همه بیشتر به خاطر آمدن پ و ه خوشحال شدم. خلاصه خیلی خوش گذشت. از هر دری گفتیم و کلی رقصیدیم. اتفاقات جالب، یکی شکستهشدن کادوی ه بود که من هولش دادم تو اتاقم و کادوش خورد به دیوار و ترساندن گ و م توسط جانورهایم بود که خیلی باحال ترسیدند. راستی الف هم زنگ زد و تبریک گفت. کلی خاطرات را مرور کردیم.»
شنبه ۳۰ مهر ۱۳۷۹
«امروز یک خبر هیجانانگیز شنیدم که باعث این قضیه شد. حالا میگویم. صبح نزدیک ساعت ۱۰ بود که رسیدم دانشکده با ا.ن و استاد ع آمدم بالا و یکراست رفتم سرکلاس. هنوز چیزی از کلاس نگذشته بود که الف گفت: فلانی نامزد کرده و … وای! باورم نمیشد.»
آنچه خواندید، برشهایی از خاطراتم بودند. به همین راحتی، به همین سادگی. به همین هیجانانگیزی.
خاطرهنویسی چیزی نیست جز گذاشتن قلم روی کاغذ و شرح آنچه اتفاق افتاد. از نگاه خودتان، به قلم خودتان و با احساسی که آن لحظه داشتید.
تفاوت یادداشتنویسی با خاطرهنویسی؟
شاید در نگاه اول، خاطرهنویسی با یادداشتنویسی روزانه تفاوتی نداشته باشد. شاید هم بتوان خاطرهنویسی را زیرمجموعه یادداشت نویسی درنظر گرفت.
در یادداشتنویسی شما لزومن واقعهای را با تاریخ و جزئیات شرح نمیدهید. در یادداشت نویسی روزانه شما میتوانید از کارهایتان و برنامههایتان برای حال و آینده بنویسید. میتوانید که حال و روزتان را از نظر فیزیکی و روحی تشریح کنید. هرچند که این یادداشتها را در گذر زمان میتوان به عنوان خاطره برشمرد، البته اگر گاه و جای آن مشخص باشد.
اما در خاطرهنویسی، فرد به تشریح یک واقعه یا رویدادهایی در زمان خاص یا موقعیت خاص میپردازد. تجربه خود را تشریح میکند. احساسات و تفکرات خود را در ارتباط با آن رویداد ثبت مینماید. حتا میتواند رویدادی را که خود نقش مستقیم نداشته، به جهت اهمیت آن مستند نماید.
تفاوت خاطره با زندگینامه؟
زندگینامه، کل زندگی فرد را از کودکی تا بزرگسالی دربرمیگیرد. شامل وقایع و تجربیات کوچک و بزرگ زندگی نویسنده است. زندگینامه میتواند بازهای طولانی از زمان، به اندازه عمر فرد را دربرگیرد. زندگینامه میتواند توسط خود شخص (زندگینامه خودنوشت) یا فرد دیگری نوشته شود.
درحالیکه خاطره درباره بازه کوتاهی از زمان یا یک واقعه خاص است. گاهی میتواند اتفاقی باشد که در لحظاتی کوتاه رخ داده اما تاثیری عمیق داشته است.
چرا باید خاطره بنویسیم؟
دلایل بسیاری برای خاطرهنویسی و ثبت تجربیات وجود دارد. یکی از مهمترین آنها میتواند سبکی ذهن و گرفتن درس آن تجربه باشد. اگر خاطرهای تلخ باشد، نوشتن آن میتواند به گذر از تلخی آن کمک کند.
در این مقاله، میتوانیددلایل بیشتری برای خاطرهنویسی بخوانید.
چه کسانی میتوانند خاطره بنویسند؟
به نظر من هر کسی که سواد خواندن و نوشتن دارد، میتواند خاطره بنویسد. هرکدام از ما، در زندگی تجربیات متعددی در رویارویی با مسائل زندگی داریم.
گاهی فکر میکنیم، چون فلان شرکت بزرگ را تاسیس نکردهایم، چون سلبریتی نیستیم یا به دلیل اینکه از فقر و بدبختی به ثروت و خوشبختی نرسیدهایم، خاطراتمان و تجربیاتمان جذابیتی برای دیگران ندارد.
جالب است است بدانیم که ما بیش از آنچه که فکر میکنیم، به هم شبیه هستیم. خرد حاصل از تجربه یک اتفاق میتواند برای بسیاری در موقعیت مشابه، موثر باشد. بدون اینکه نیازی به تجربه آن داشته باشند.
یکی از بهترین مثالها، تجربه سوگواری است. همه ما بدون استثنا، تجربه از دست دادن و سوگ داشتهایم و چه بسیارند، خاطرات سوگ مکتوب، کتابها و نمونههای الهامبخش بسیاری که آدمها را در این تجربه تلخ همراهی و گذر از آن را آسان کردهاند.
بنابراین، همه ما حرفی برای گفتن داریم. اگر نه برای جهانیان، حداقل برای خانواده، دوستان و نسل بعد از خود.
چگونه خاطره بنویسیم؟
برای شروع و آشنایی با چگونگی نوشتن خاطرات پیشنهاد میکنم، کتاب رایگان دیجیتال « چگونه گذشته خود را تغییر دهیم؟ ۱۰۱ نکته درمورد خاطرهنویسی و ماندگاری تجربیات» را دانلودکرده و مطالعه کنید.
در مقالات دیگر این سایت نیز به تفصیل درمورد اصول، تکنیکها و روشهای خاطهنویسی و ثبت تجربیات صحبت کرده و خواهم کرد.
خاطرات معروف (کتاب/فیلم)
فیلم «بخور، دعا کن، عشق بورز» براساس خاطرات خانم الیزابت گیلبرت و کتابی با همین عنوان
فیلم «در جستجوی خوشبختی» براساس خاطرات آقای کریس گاردنر و کتابی با همین عنوان
فیلم «قلعه شیشهای» براساس خاطرات خانم جانت والز و کتابی با همین عنوان
این فهرست بروز میشود.
5 پاسخ
Excellent post. I definitely appreciate this website. Thanks!
مقالهی کاملی بود. آفرین👌🏻👏🏻
ممنون🥰
سلام افیلیا جان. چه مطلب پر مغزی قلمی کردی. فوق العاده بود. حظ وافی بردم. 👍👍
سپاس که وقت گذاشتید.